حضرت صادق(ع) پس از آن که فرمودند: علم ما از طرف خدا است میفرمایند: «وَ نَحْنُ أُمَنَاؤُهُ عَلَى خَلْقِهِ» ما امانتداران خدا بر خلقش هستیم. تا اگر مردم میخواهند علمی واقعی بهدست آورند به ائمه(ع) رجوع کنند و عقل و اندیشهی خود را صرف تدبّر در علومی نمایند که امامان در اختیارشان میگذارند تا نه مانند اخباریون در رویارویی با روایات، عقل را تعطیل کنند و نه مانند روشنفکرانِ سکولار، عقل را در اموری بهکار گیرند که بیشتر اعتباری است تا حقیقی، بلکه چون حکیمان عمل کنند که به نور عقل بتوانند انوار عالیهی روایات را بشناسند. در آن صورت است که مردم به خوبی و به کمک راهنماییهای امامان به سوی فهم هرچه بیشترِ دین الهی سوق پیدا میکنند و لذا در ادامه فرمودند: «وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِینِهِ» ما کسانی هستیم که مردم را به سوی دین خدا دعوت میکنیم. چون همچنان که عرض شد منیّتی ندارند تا مردم را به خود بخوانند و از خدا بازدارند، در مقامی هستند که در ادامه میفرمایند: «وَ الْحُجَّابُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ» ما واسطهها و حاجبهایی هستیم بین خدا و خلق او. مانند رسولِ نور(ص)، آفتاب عالم معنویت هستند و تماماً همان عالم را مینمایانند. مولوی از زبان رسول خدا(ص) میگوید:
چو غلام آفتابم هم ازآفتاب گویم
نهشبم نه شبپرستمکهحدیث خوابگویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
پِنِهان از او بپرسم به شما جواب گویم
چودلم زخاککویش بکشیدهاست بویش
خجلم زخاککویشکه حدیث آبگویم
حضرت صادق(ع) به زیدبن شحّام میفرمایند: ما واسطههای بین خدا و خلق او هستیم تا در تمام گفتار و رفتار، نمایش خواست و ارادهی او باشیم و مردم در پیداکردن راهِ ارتباط با خدا سرگردان نمانند و مجبور نباشند به برداشتهای خود از قرآن اکتفا کنند بدون آنکه مطمئن باشند آن برداشتها درست است. سپس حضرت میفرمایند: ای زید آیا کافی بود و او میگوید: آری. گویا مطلب را به دست آورد ولی حضرت برای آنکه موضوع را به طور کامل روشن کرده باشند در ادامه فرمودند: «خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ كُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى» خلقت و علم و فضل ما واحد است و همهی ما در نزد خدا یک حقیقت واحد هستیم. ملاحظه بفرمائید با اینکه ائمه(ع) هرکدام از نظر ظاهر و از نظر شکلِ عمل متفاوتند، ما را متوجه مقامی می کنند که ماوراء این تفاوتها، واحد است و در فهم مقام امامان توجه به این امر، اساسیترین موضوعی است که باید فهمیده شود تا علاوه بر اطمینان کامل به سیرهی آنها، متوجه حقیقتی در عالم اعلی بشویم و امامان را نمایانندهی قواعد آن عالم بدانیم و از این غافل نباشیم که حرکات و گفتار ائمه(ع) از کجا سرچشمه میگیرد.