تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

داوریهاى حساب نشده

با این كه جمعى از خاورشناسان اصرار دارند ایمان به وجود یك مصلح بزرگ جهانى را «واكنشى» از وضع نابسامان مسلمانان در دورانهاى تاریك تاریخ بدانند;
و با این كه جمعى از پژوهشگران شرقى و اسلامى كه تحت تأثیر افكار غربیها قرار دارند به این طرز تفكّر دامن مى زنند; و حتّى اصرار دارند كه ایمان به وجود «مهدى» و مصلح جهانى را یك فكر وارداتى تلقّى كنند كه از عقاید یهود و مسیحیان گرفته شده;
و با این كه جمعى از جامعه شناسان ماتریالیست مى كوشند كه از مسأله انتظار ظهور مهدى، دلیلى بر عقیده خود ترتیب دهند كه این عقیده یك ریشه اقتصادى دارد و براى تخدیر افكار توده هاى به زنجیر استعمار كشیده ساخته و پرداخته شده است;
با تمام این گفتگوها، باید توجّه داشت كه اعتقاد به چنین ظهورى یك ریشه فطرى در همه نهادها دارد كه در اعماق عواطف انسان نفوذ كرده است; و یك ریشه اصیل اسلامى كه در منابع مهمّ اسلامى دیده مى شود.
ولى شاید مطالعات محدود این پژوهشگران از یك سو، و علاقه به «توجیه مادّى» براى هر گونه فكر و عقیده مذهبى، از سوى دیگر، این گونه افكار را به وجود آورده است.
جالب این كه جستجو گرانى از غرب، همچون «مارگلى یوت» به انكار احادیث اسلامى پیرامون مهدى(علیه السلام) برخاسته و مى گوید:
این احادیث را هر گونه تفسیر كنند، دلیل قانع كننده اى در دست نیست كه تصوّر كنیم پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) ظهور یك مهدى را براى احیاء، تحقّق اكمال و تقویت اسلام، لازم و حتمى شمرده باشد;
لیكن درگیرى آتش جنگهاى داخلى در میان یك نسل واحد، پس از وفات پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و درهمى و آشفتگى جهان اسلام كه بر اثر اختلاف آنان با یكدیگر روى داد، موجب اقتباس فكر ظهور «منجى» از یهود یا مسیحیان گردید، كه به ترتیب در انتظار ظهور و بازگشت «مسیح» به سر مى برند.
نمى دانم «مارگلى یوت» چه كتابهایى از منابع اسلامى را در این زمینه دیده و چگونه در تفسیر آنها چیزى كه او را قانع كند نیافته است، در حالى كه در مهمترین منابع شیعه و اهل تسنّن درباره این ظهور احادیث صریحى وجود دارد، و این احادیث در سر حدّ تواتر است.
چگونه همه دانشمندان و محقّقان اسلامى تقریباً بدون استثناء (جز افراد بسیار نادرى همچون ابن خلدون كه در مقدّمه تاریخ خود در احادث مهدى تردید كرده) گفتگویى در صدور این احادیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ندارند و تنها گفتگوها پیرامون شاخ و برگها و مسائل فرعى آن است، ولى تنها «مارگلى» نتوانسته قانع شود؟
این سؤالى است كه خود او باید پاسخ آن را بدهد.
در این میان عدّه دیگرى مى گویند:
ما كار به عمل و انگیزه هاى این انتظار عمومى نداریم، ما پى آمدهاى آن را مى نگریم كه سبب تحمّل دردها و شكیبایى در برابر نابسامانیها و تن در دادن به مظالم و ستمها; و فرار از زیر بار مسؤولیت هاست.
ما به این مى نگریم كه این انتظار، توده هاى رنجدیده را در یك عالم رویایى فرو مى برد و از آنچه در اطراف آنها مى گذرد غافل مى سازد، و آنها را به تنبلى و فرار از تعهّدهاى اجتماعى تشویق مى كند.
و به عبارت دیگر، از نظر فردى عاملى است براى ركود و توقّف، و از نظر اجتماعى وسیله اى است براى خاموش ساختن جنبشهاى ضدّ استعمارى و به هر صورت اثر منفى آن آشكار است.
ولى به عقیده ما یك پژوهشگر آگاه كه نمى خواهد از دور قضاوت كند; بلكه خود را موظّف مى بیند كه از نزدیك همه مسائل مربوط به «انگیزه ها و نتیجه ها» را بنگرد نمى تواند تنها به این داوریهاى حساب نشده قانع شود.
اكنون اجازه دهید بیطرفانه انگیزه هاى انتظار و نتایج و پى آمدهاى آن را یك یك، مورد بررسى قرار دهیم و ببینیم عامل پیدایش آن شكست هاست و یا یك سلسله واقعیّتهاى فطرى و عقلانى است; و نتایج آن سازنده و مثبت است یا منفى و نامطلوب؟