تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

هماهنگى با نظام آفرینش

جهان هستى تا آنجا كه مى دانیم مجموعه اى از نظامها است.
وجود قوانین منظّم و عمومى در سرتاسر این جهان دلیل بر یكپارچگى و به هم پیوستگى این نظام است.
مسأله نظم و قانون و حساب در پهنه آفرینش یكى از اساسى ترین مسائل این عالم محسوب مى شود.
فى المثل، اگر مى بینیم صدها دستگاه مغز الكترونیكى نیرومند دست به دست هم مى دهند تا با انجام محاسبات دقیق سفرهاى فضایى، راه را براى مسافران فضا هموار سازند و محاسبات آنها درست از آب در مى آید و قایق ماه نشین در محلّ پیش بینى شده در كره ماه فرود مى آید با اینكه كره ماه و زمین هر دو بسرعت در حركتند، باید توجّه داشته باشیم كه این جریان مدیون نظام دقیق منظومه شمسى و سیّارات و اقمار آن است; زیرا اگر از سیر ثابت و منظّم خود منحرف مى شدند، سرنوشت مسافران فضا دگرگون مى گشت و معلوم نبود به كدام نقطه پرتاب خواهند شد.
از جهان بزرگ، وارد عالم كوچك و كوچكتر و بسیار كوچك مى شویم; در اینجا ـ مخصوصاً در عالم موجودات زنده. نظم مفهوم زنده ترى به خود مى گیرد و هرج و مرج در آن هیچ محلّى ندارد.
مثلا، به هم خوردن تنظیم سلّولهاى مغزى انسان كافى است كه سازمان زندگى او را به گونه غم انگیزى به هم بریزد.
در اخبار جرائد آمده بود كه یك جوان دانشجو بر اثر یك تكان شدید مغزى در یك حادثه رانندگى، تقریباً تمام گذشته خود را فراموش كرده است; در حالى كه از جهات دیگر سالم است، برادر و خواهر خود را نمى شناسد، و از این كه مادرش او را در آغوش مى فشارد و مى بوسد وحشت مى كند، كه این زن بیگانه با من چكار دارد!
او را به زادگاهش مى برند; به اطاقى كه در آن بزرگ شده، به كارهاى دستى و تابلو نقّاشى خودش مى نگرد و مى گوید این نخستین بار است كه چنین اطاق و تابلویى را مشاهده مى كند! شاید فكر مى كند از كره دیگرى به این كره قدم گذارده است كه همه چیز براى او تازگى دارد.
شاید از میان چند میلیارد سلّول مغز او، تنها چند سلّول ارتباطى كه گذشته را با «حال» پیوند مى داده، از كار افتاده است، ولى همین به هم خوردن تنظیم جزئى، چه اثر وحشتناكى به بار آورده!
یك اتم را بزرگ مى كنیم به شكل منظومه شمسى در مى آید، و اگر فرضاً منظومه شمسى را كوچك كنیم همچون یك اتم خواهد شد، هر دو نظام واحدى دارند; بزرگترین منظومه ها، و كوچكترین منظومه ها!
آیا در جهانى اینچنین، انسانى كه جزئى از این كلّ است مى تواند یك وضع استثنائى به خود بگیرد، و به صورت وصله ناهمرنگى در آید!
آیا جامعه انسانى مى تواند با انتخاب «لانظام»، هرج و مرج، ظلم و ستم، نابسامانى و ناهنجارى، خود را از مسیر رودخانه عظیم جهان آفرینش كه همه در آن با برنامه و نظم پیش مى روند كنار بكشد!
آیا مشاهده وضع عمومى جهان ما را به این فكر نمى اندازد كه بشریّت نیز خواه ناخواه باید در برابر نظام عالم هستى سر فرود آرد، و قوانین منظّم و عادلانه اى را بپذیرد، و به مسیر اصلى باز گردد; و همرنگ این نظام شود!
نظرى به ساختمان دستگاههاى گوناگون و پیچیده بدن هر انسانى مى افكنیم مى بینیم همه آنها تابع قوانین و نظم و حسابى هستند; با این حال، چگونه جامعه بشریّت بدون پیروى از ضوابط و مقرّرات و نظام صحیح و عادلانه مى تواند بر قرار بماند!
ما خواهان بقا هستیم و براى آن تلاش مى كنیم، منتها هنوز سطح آگاهى اجتماع ما به آن حد نرسیده كه بدانیم ادامه راه كنونى منتهى به فنا و نابودى ما مى شود; ولى كم كم به عقل مى آئیم، و این درك و رشد فكرى براى ما حاصل مى گردد.
ما خواهان منافع خویشتن هستیم، ولى هنوز نمى دانیم كه ادامه وضع فعلى منافع ما را بر باد مى دهد، امّا تدریجاً ارقام و آمار زنده و گویا را مثلا در ـ مورد مسابقه تسلیحاتى ـ در برابر چشممان مى گذاریم و مى بینیم چگونه نیمى از فعّالترین نیروهاى فكرى و جسمانى جوامع جهان، و نیمى از ثروتها و سرمایه هاى بزرگ، در این راه، به هدر مى رود; نه تنها به هدر مى رود بلكه در مسیر نابود كردن نیم دوم به كار مى افتد!
همزمان با افزایش سطح آگاهى ما، به روشنى مى یابیم كه باید به نظام عمومى عالم هستى بپیوندیم، و همانطور كه واقعاً جزئى از این كل هستیم، عملا هم چنین باشیم; تا بتوانیم به اهداف خود در تمام زمینه هاى سازنده برسیم.
* * *
نتیجه اینكه: نظام آفرینش دلیل دیگرى بر پذیرش یك نظام صحیح اجتماعى در آینده، در جهان انسانیّت خواهد بود.