تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

پیشرفتهاى قضائى

براى مبارزه با فساد و تجاوز و ستم، از یك سو تقویت پایه هاى ایمان و اخلاق لازم است; و از سوى دیگر به وجود آمدن یك سیستم صحیح و نیرومند قضائى با هوشیارى كامل و احاطه وسیع.
مسلّماً پیشرفت كامل صنایع، وسائلى را در اختیار بشر مى گذارد كه با آن بخوبى مى توان ـ در مورد لزوم ـ حركات همه مردم را تحت كنترل قرار داد، و هر حركت ناموزون و نابجائى را كه منتهى به فساد و تجاوز و ستمى مى شود، زیر نظر گرفت; و با علائم و آثارى كه مجرمان در محلّ جرم باقى مى گذارند، از آنها عكسبردارى كرد; صداى آنها را ضبط نمود و آنها را بخوبى شناخت. قرار گرفتن چنین وسائلى در اختیار یك حكومت صالح، عامل مؤثّرى براى پیشگیرى از فساد و ستم و در صورت وقوع چنین موضوعى، رساندن حق به صاحب حق است.
شك نیست كه در عصر آن مصلح بزرگ جهان، آموزشهاى اخلاقى با وسایل ارتباط جمعى فوق العاده پیشرفته، آنچنان وسعت مى گیرد كه اكثریّت قاطع مردم جهان را براى یك زندگى صحیح انسانى و آمیخته با پاكى و عدالت اجتماعى آماده سازد.
ولى از آنجا كه بالاخره انسان آزاد آفریده شده، و در اعمال خویش از اصل جبر پیروى نمى كند; خواه ناخواه افرادى ـ هر چند در اقلّیّت باشند ـ در هر اجتماع صالحى ممكن است پیدا شوند كه از آزادى خود سوء استفاده كنند و از آن براى وصول به مقاصد شومى بهره گیرند.
لذا باید یك دستگاه قضائى سالم و كاملا آگاه و مسلّط باشد كه حقوق مردم را به آنها برساند و ستمگر را بر سر جاى خود بنشاند.
با مطالعه و دقّت روى جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعى و طرق پیشگیرى از آنها، روشن مى شود كه:
اولا، با اجراى عدالت اجتماعى و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیارى از مفاسد اجتماعى كه از تنازع و كشمكش بر سر اندوختن ثروتها و استثمار طبقات ضعیف، و حیله و تزویر، و انواع تقلّبها، و دروغ و خیانت و جنایت به خاطر در آمد بیشتر از هر راه با هر وسیله، سرچشمه مى گیرد، بر چیده مى شود; و شاید رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه اى از همین رهگذر است; با از میان رفتن ریشه اصلى، شاخ و برگها خود به خود مى خشكد.
ثانیاً، آموزش و تربیت صحیح اثر عمیقى در مبارزه با فساد و تجاوز و انحرافات اجتماعى و اخلاقى دارد; و یكى از علل مهمّ توسعه فساد در جوامع امروز این است كه نه تنها از وسائل ارتباط جمعى آن، استفاده براى آموزش صحیح نمى شود، بلكه همه آنها غالباً در خدمت كثیف ترین و زشت ترین برنامه هاى استعمارى فساد است; و شب و روز بطور مداوم از طریق ارائه فیلمهاى بدآموز و داستانها و برنامه هاى گمراه كننده و حتّى اخبار دروغ و نادرستى كه در خدمت مصالح استعمار جهانى است، به ظلم و تبعیض و فساد خدمت مى كنند.
البتّه اینها نیز از جهتى ریشه اقتصادى دارد و در جهت تخدیر مغزها و به ابتذال كشیدن مفاهیم سازنده، و نابود كردن نیروهاى فعّال و بیدار هر جامعه، براى بهره گیرى بیشترِ غولهاى استعمار اقتصادى حركت مى كند بى آن كه به مانع مهمّى روبه رو شوند.
هرگاه این وضع دگرگون گردد، در مدّت كوتاهى بطور قطع قسمت مهمّى از مفاسد اجتماعى فرو خواهد نشست; و این كار جز از یك حكومت صالح و سالم جهانى كه در مسیر منافع توده هاى جهان ـ و نه استثمار گران ـ براى ساختن جهانى آباد و آزاد و مملوّ از صلح و عدالت و ایمان، ساخته نیست.
ثالثاً، وجود یك دستگاه قضائى بیدار و آگاه با وسیله مراقبت دقیق كه نه مجرمان از چنگ آن فرار كنند و نه از عدالت سرباز زنند، نیز عامل مؤثّرى در كاهش از میزان فساد، و گناه و تخلّف از قانون است.
و اگراین سه جنبه دست به دست هم بدهد، ابعاد تأثیر آن فوق العاده زیاد خواهد بود.
* * *
از مجموع احادیث مربوط به دوران حكومت مهدى(علیه السلام) استفاده مى شود كه او از تمام این سه عامل بازدارنده، در عصر انقلابش بهره مى گیرد آنچنان كه جمله معروفى كه حكم ضرب المثل را دارد جامه عمل به خود مى پوشد; همان جمله كه مى گوید:
«زمانى فرا مى رسد كه گرگ و میش در كنار هم آب مى خورند!»
مسلّماً گرگان بیابان تغییر ماهیّت نمى دهند، لزومى هم ندارد كه چنین شود، و نه میشها از حالت كنونى در مى آیند; این اشاره به برقرارى عدالت در جهان، و تغییر روش گرگ صفتان خونخوار كه با سازش با حكومت جبّار قرنها به خوردن خون قشرهاى مستضعف جامعه انسانى ادامه مى دادند، مى باشد.
آنها در پناه نظام جدید یا بكلّى تغییر روحیّه مى دهند، چرا كه گرگ صفتى هرگز جزء سرشت بشر نبوده و نیست و از نهادهاى عرضى و قابل تغییر است، و یا حدّاقل بر سر جاى خود مى نشینند، و به جاى خوردن منافع دگران در كنار آنها از مواهب الهى بطور عادلانه بهره مى گیرند، همان گونه كه «گرگ» در كنار «میش» و بر سر «چشمه»!
در غیر این دو صورت مشمول تصفیه شده و وجودشان از میان برداشته خواهد شد!
از جمله اشارات قابل توجّه در این زمینه، همان است كه در مورد تقسیم صحیح مال در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده كه آنقدر مردم غناى جسمى و روحى پیدا مى كنند كه اموال اضافى مى ماند و طالبى ندارد; یعنى مردم در یك نظام صحیح حكومت آنچنان تربیت مى شوند كه اموال زائد بر نیاز خود را دردسرى براى خویش مى بینند! و تمام شور و شرها و قال و غوغایى كه از این رهگذر پیدا مى شود، فرو مى نشیند!
زندگى همه تأمین و از آینده نیز هیچ گونه نگرانى نخواهند داشت تا به خاطر تأمین آن تن به آلودگى ها و مسابقه جمع ثروت بدهند.
و نیز در حدیث دیگرى خواندیم كه سطح افكار مردم در عصر حكومت او چنان بالا مى رود كه به هیچ وجه با امروز قابل قیاس نیست، و طبعاً تضادها و كشمكشهائى كه مولود كوته نظرى ها و تنگ چشمى ها، و پائین بودن سطح افكار و خلاصه كردن شخصیّت در میزان مال و ثروت است; برچیده خواهد شد.
* * *
به خاطر مراقبت شدیدى كه در عصر حكومت او طبق روایاتى كه گذشت، اِعمال مى گردد; حتّى مجرمان در محیط خانه خود در امان نیستند، چرا كه ممكن است با وسائل پیشرفته اى تحت كنترل باشند و حتّى مثلا امواج صوتى آنها بر روى دیوار قابل كنترل گردد; این خود اشاره دیگرى به وسعت ابعاد مبارزه با فساد در عصر حكومت او است.
داورى كردن او بر طبق قانون دادرسى محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) و قانون دادرسى داوود(علیه السلام)گویا اشاره به این نكته لطیف است كه او هم به موازین ظاهرى دادرسى اسلامى همچون اقرار و گواهى گواهان و مانند آن استفاده مى كند; و هم از طرق روانى و علمى براى كشف مجرمان اصلى، آنچنان كه پاره اى از نمونه هاى آن از عصر داوود(علیه السلام) نقل شده است.
بعلاوه، در عصر او به موازات پیشرفت علوم و دانشها و تكنیك و صنعت، آنقدر وسائل كشف جرم تكامل مى یابد كه كمتر مجرمى مى تواند ردّپائى كه با آن شناخته شود از خود به جا نگذارد.
در یكى از مطبوعات خبرى پیرامون شگفتیهاى مغز آدمى خواندم كه مغز انسان امواجى برابر با اعتقادات درونى بیرون مى فرستد كه با اندازه گیرى آن مى توان به راستگویى و دروغگویى افراد در اظهاراتشان پى برد!
مسلّماً این وسایل تكامل مى یابد و وسائل دیگرى نیز اختراع مى گردد. و با استفاده از روشهاى پیشرفته روانى، مجرمان كاملا مهار مى شوند، هر چند مجرم در چنین جامعه اى اصولا كم است (ولى همان كم نیز كاملا مهم است).
براى چندمین بار تكرار مى كنیم:
این اشتباه است اگر ما تصوّر كنیم كه در عصر حكومت او همه این مسائل از طریق اعجاز حل مى شود، چرا كه اعجاز حكم یك استثنا را دارد، و براى مواقع ضرورى، و مخصوصاً اثبات حقّانیّت دعوت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) یا امام(علیه السلام) است، نه براى تنظیم زندگى روزمرّه و جریان عادى زندگى; كه هیچ پیامبرى براى این مقصد از معجزه استفاده نكرده است.
بنابراین، مسیر حكومت جهانى او از همان نمونه است كه اشاره كردیم نه از نمونه اعجاز!
به هر حال، آنچنان امنیّتى در سایه حكومت او جهان را فرا مى گیرد كه طبق روایتى یك زن تنها مى تواند از شرق جهان به غرب عالم برود بدون این كه كسى مزاحم او شود!
* * *
اگر مسأله سادگى زندگى مهدى(علیه السلام) را ـ طبق آنچه در روایات آمده به آن بیفزائیم باز مسأله از این هم روشنتر مى شود; چرا كه عمل او سرمشق و الگویى است براى مردمى كه تحت پوشش حكومت او قرار دارند، یعنى براى همه مردم جهان.
و با در نظر گرفتن این موضوع كه قسمت مهمّى از جرائم و جنایات و مفاسد اجتماعى از تجمّل پرستى و پر زرق و برق شدن زندگى و تشریفات بیهوده و پر خرج و كمرشكن سرچشمه مى گیرد، یكى دیگر از دلائل برچیده شدن مفاسد در دوران حكومت او روشن مى گردد.
در حدیثى از امام علىّ بن موسى الرّضا(علیه السلام) چنین آمده است:
«و ما لباس القائم(علیه السلام) الاّ الغلیظ و ماطعامه الاّ الجشب(69); لباس قائم(علیه السلام)چیزى جز پارچه خشن نیست و غذاى او نیز تنها غذاى ساده و كم اهمّیّت است!»
نظیر همین موضوع از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است.(70)