تربیت
Tarbiat.Org

حکومت جهانی مهدی(عج)
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

نوسازى در تمام زمینه هاى فكرى و فرهنگى

آئینهاى آسمانى در واقع همانند آبى هستند كه از آسمان نازل مى گردد.
قطره هاى شفاف باران ـ در صورتى كه هوا آلوده نباشد ـ پاك و زلال و زیبا و حیاتبخش، خالى از هر گونه آلودگى است; در هر جا فرود آید پیام آور زندگى و زیبایى است; و تلألؤ آن تشنگان را به سوى خود دعوت مى كند; و حتّى غیر تشنگان را بر سر میل نوشیدن آب مى آورد.
امّا به هنگامى كه روى زمینهاى آلوده مى ریزد، تدریجاً صفا و پاكى نخستین خود را از دست مى دهد; و گاه به صورتى در مى آید كه هر بیننده اى از مشاهده آن روى درهم مى كشد و از عفونت آن فرار مى كند!
آئینهاى الهى كه در آغاز به صفا و پاكى باران، و روشنایى آفتاب، و زیبایى بهار هستند، با تماس به افكار منحطّ جاهلان، و و دستهاى آلوده مغرضان و آمیخته شدن با عادات و رسوم و سلیقه هاى شخصى، گاهى چنان تحریف مى شوند كه جاذبه و كشش خود را بكلّى از دست مى دهند.

اسلام این آئین زنده پر تحرّك كه عقب افتاده ترین ملّتها را به پیشروترین تبدیل كرد نیز از این موضوع بر كنار نمانده، هر چند وجود قرآن دست نخورده، و دانشمندانى كه در هر عصر و زمان، حتّى به قیمت جان خود براى حفظ اصالت آن كوشیدند، تا حدّ زیادى جلو این دگرگونیها را گرفتند; ولى باید اعتراف كرد كه بسیارى از مفاهیمش نزد گروه كثیرى از مسلمانان چنان مسخ و واژگون شده كه مى توان گفت هم اكنون اسلام اصیل عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در میان بسیارى اصلا نایاب است!
سازنده ترین مفاهیم همچون «زهد و پارسایى» و «صبر» و «انتظار» و «شهادت» و «شفاعت» و «عبادت» گاهى آنچنان گرفتار تحریف و تفسیرهاى نادرست و وارونه شده كه اسلام راستین از آن وحشت مى كند!
بسیارى از قوانین اسلام با كلاههاى «شرعى» و «غیر شرعى» عملا به نابودى گرائیده، همچون حكم ربا و نزولخوارى كه تنها اسمى از آن بر جاى مانده است.
قسمتى دیگر ـ همچون هجرت و جهاد و شهادت ـ به دست فراموشى سپرده شده; و یا لااقل شكل تاریخى و مخصوص به دوران معیّنى از آغاز اسلام را به خود گرفته است.
توحید اسلامى به انواع شركها آلوده شده; و مكتب اهلبیت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) كه اسلام اصیل را به حكم «انّى تارك فیكم الثّقلین، كتاب اللّه و عترتى(71)» در خود پرورش مى دهد، در میان گروه عظیمى از مسلمین كاملا ناشناخته مانده و با انواع تهمتها مردم را از آن دور ساخته اند.
او همچون باغبان پرتوان و ماهرى، علف هرزه هاى گوناگون را ،هر چند چنان با نهالهاى اصلى پیچیده شده باشند كه جدا كردنشان محال به نظر برسد، از باغستان اسلام ریشه كن مى سازد.
شاخه هاى كج و معوج و اضافى را، بى تأمّل و بى امان، قطع مى كند; این آب آلوده و تیره و تار را تصفیه مى نماید; زنگار تفسیرهاى نادرست را مى زداید; گرد و غبار نسیان و فراموشكارى را از آن پاك مى كند; و دستهاى سوء استفاده كنندگان و منحرفان را از آن كوتاه مى نماید.
خلاصه، همان اسلام راستین عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و على(علیه السلام) را تجدید مى كند.
یكى از رسالتهاى مهدى(علیه السلام) پیراستن اسلام از همین وصله ها و پیرایه ها و به تعبیر دیگر نوسازى و تجدید بناى كاخ شكوهمند آن است.
مسجد را كه روزى فعّالترین كانونهاى اسلام و مركز هرگونه حركت سیاسى و علمى و فرهنگى و اجتماعى و اخلاقى بود و امروز در میان گروهى به شكل مركزى براى از كار افتاده ها و بازنشسته ها و بى خانه ها و لانه ها، و بیكارها، و یا شكل یك سرگرمى، و حدّ اعلاء یك عادت در آمده، به شكل نخستینش باز مى گرداند.
جمود و سكوت جاى خود را به جنبش و حركت و فریاد مى دهد.
جهاد اسلامى را در تمام زمینه ها زنده مى كند.
توحید اصیل اسلام را از هر گونه آلودگى به شرك رهایى مى بخشد و مفاهیم مسخ شده و باژگون شده را به صورت صحیح تفسیر مى كند.
سلیقه هاى شخصى را از اسلام كنار مى زند و زنگ عادات و رسوم را از آن مى زداید.
اسلام را از شكلهاى محدود قومى و محلّى در مى آورد و در شكل جهانى اش آشكار مى سازد.
دست سوء استفاده كننده ها و كلاه شرعى گذارها را از آن قطع مى كند، و قوانینش را دور از این گونه زائده ها عرضه مى نماید.
* * *
مجموع این نوسازى و بازسازى آنچنان زیاد و دگرگون كننده است كه در پاره اى از روایات اسلامى از آن به «دین جدید» تعبیر شده است.
در روایتى كه از امام صادق(علیه السلام) در كتاب «اثبات الهداة» نقل شده، چنین مى خوانیم:
«اذا خرج القائم یقوم بامر جدید، و كتاب جدید، و سنّة جدید و قضاء جدید(72); هنگامى كه قائم خروج كند امر تازه، و روش تازه و داورى تازه اى با خود مى آورد».
روشن است كه تازگى این برنامه ها و روشها و داوریها نه به خاطر آن است كه مذهب جدیدى با خود مى آورد، بلكه آنچنان اسلام را از میان انبوه خرافات، و تحریفها، و تفسیرهاى نادرست و تلقّى هاى غلط بیرون مى آورد كه بنائى كاملا نو و جدید جلوه مى كند.
همچنین تازگى كتاب نه مفهوم آن است كه یك كتاب آسمانى جدید بر او نازل مى شود چرا كه امام قائم است و حافظ دین، نه پیامبر و آورنده آئین و كتاب جدید; بلكه قرآن اصیل فراموش شده را چنان از زوایاى تحریفهاى معنوى، و تفسیرهاى نادرست بیرون مى كشد كه مى توان نام كتاب جدید بر آن گذاشت.
شاهد این گفتار علاوه بر صراحت قرآن در زمینه ختم نبوّت در آیه 40 سوره احزاب و گذشته از روایاتى كه صریحاً مساله خاتمیّت پیامبر اسلام را ثابت مى كند، احادیث متعدّدى است كه تصریح مى كند او با همان روش پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و كتاب و سنّت و آئین او بر مى خیزد:
یكى از دوستان امام صادق(علیه السلام) به نام «عبداللّه بن عطا» مى گوید:
از امام پرسیدم روش و سیره مهدى(علیه السلام) چگونه است؟
امام در پاسخ فرمود:
«یصنع ما صنع رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) یهدم ما كان قبله كما هدم رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم) امر الجاهلیّة و یستأنف الاسلام جدیداً;
همان كارى را كه رسول خدا انجام داد، انجام مى دهد; برنامه هاى (نادرست) پیشین را ویران مى سازد، همانگونه كه رسول خدا اعمال جاهلیّت را ویران ساخت; و اسلام را نوسازى مى كند.»
در همان كتاب (اثبات الهداة) مى خوانیم كه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«القائم من ولدى; اسمه اسمى و كنیته كنیتى و شمائله شمائلى; و سنّته سنتى; یقیم النّاس على طاعتى و شریعتى و یدعو هم الى الكتاب ربّى(73);
قائم از فرزندان من است; نام او نام من و كنیه اش كنیه من و قیافه اش قیافه من; و روشش روش من است; مردم را به پیروى من و آئین من وا مى دارد و آنها را به كتاب پروردگارم دعوت مى كند.»
و در كتاب «منتخب الاثر» از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) چنین آمده است:
و انّ الثّانى عشر من ولدى یغیب حتّى لایرى، و یأتى على امّتى بزمن لایبقى من الاسلام الاّ اسمه، ولایبقى من القرآن الاّ رسمه فحینئذ یأذن اللّه له تبارك و تعالى بالخروج فیظهر الاسلام به ویجدّده(74);
دوازدهمین فرزندم از نظرها پنهان مى گردد و دیده نمى شود; و زمانى بر پیروان من خواهد آمد كه از اسلام جز نام و از قرآن جز نقشى باقى نماند; در این هنگام خداوند بزرگ به او اجازه خروج مى دهد، و اسلام را با او آشكار و تجدید مى كند.
صراحت این اخبار بقدرى است كه ما را از هر گونه توضیح بى نیاز مى كند.
* * *