تربیت
Tarbiat.Org

خطر مادی‌شدن دین
اصغر طاهرزاده

حیات تکوینی و تشریعی جامعه

در تفکر دینی روشن است که هر جامعه‌اى یك حیات تكوینى و یك حیات تشریعى دارد كه حیات و مرگ تشریعى جامعه در رابطه با عدل و معنویت و یا ظلم و ماده‌پرستى است، ولى حیات تكوینى جامعه مربوط به اندازه‌اى است كه خدا براى طول بقاء آن امّت و آن تمدن تعیین كرده است، برای تقریب به ذهن مثل حیات و مرگ هر انسانى كه یك اجل مسمّایی دارد كه قابل تغییر نیست و یك اجل مبهم دارد كه به انتخاب‌ها و گرایش‌هاى او بستگی دارد . در خصوص حیات و مرگ انسان و اجل مبهم و اجل مسمّى، قرآن می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَكُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَأَجَلٌ مُّسمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ»؛‌(106) خداوند كسى است كه شما را از گل آفرید؛ سپس مدتى مقرّر داشت تا انسان تكامل یابد و اجل حتمى نزد اوست و امکان هیچ‌گونه تغییری در آن نیست با این‌همه، شما تردید مى‏كنید!
اجل را نكره آورد تا ابهام را برساند یعنى دلالت كند بر این‌كه فرارسیدن اجل براى بشر مجهول است و بشر از راه معارف و علوم متداول راهى به‌سوى تعیین آن ندارد. اجل به دو صورت واقع می‌شود؛ یكى اجل مبهم و دیگرى اجل مسمّى. اجل مسمّى یعنى اجلی معین در نزد خداى تعالى و این همان اجل محتومى است كه تغییر نمى پذیرد و به همین جهت آن را مقید كرده به عنده، یعنی نزد خدا. به طور مسلّم چیزى كه نزد خداست دستخوش تغییر نمى‌شود زیرا فرمود: «مَا عِندَكُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللّهِ بَاقٍ»(107) آنچه نزد شما است فناپذیر و آنچه نزد خدا است باقی و پایدار است.
تفاوت اجل در انسان را از آن جهت عرض کردم که روشن شود در هر حال زندگی یک فرصت محدود است، و اگر بتوان بر اساس سنت الهی طول آن را تغییر داد به آن معنی نیست که بتوان آن را در اختیار گرفت، ولی در موضوع تمدن‌ها انتخاب‌های متفاوت انسان نقشی در طول آن تمدن ندارد، بلکه در هلاک‌شدن و یا به ثمررسیدن آن تمدن نقش دارد.
قرآن می‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»؛(108) و اگر خداوند مردم را به‌جهت ظلمشان بگیرد، هیچ جنبنده‏اى بر روى زمین باقى نمى‏‌ماند لیكن كیفر آنان را تا وقتى معین به تأخیر مى‏اندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى نمى‏توانند آن را پس و پیش كنند.
علامه‌ی طباطبائی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند: اجل مسمّى نسبت به فرد فرد انسان همان مرگ آن‌ها است و نسبت به امت‌ها، انقراض ایشان است و نسبت به عموم بشر همان نفخ صور و آمدن قیامت است. خداوند می‌فرمایند: «مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِینَ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ»؛(109) آسمان‌ها و زمین و آنچه را كه میان آن دو است جز به حق و تا زمانى معین نیافریدیم و كسانى كه كافر شده‏اند از آنچه هشدار داده شده‏اند رویگردانند. علامه طباطبائی«رحمة‌الله‌علیه» در تفسیرِ «اجل مسمّی» در آیه‌ای که گذشت مى‌فرمایند: مراد از اجل مسمّى نقطه‌ی انتهایی هرچیزی است. پس هر ملتى وقتى به انتهاى وجود خود رسید اجل آن فرا رسیده است . كه البته در این‌جا بحث از انتهاى وجودى است، نه انتهاى زمانى، هرچند پرشدن ظرف وجود و به انتهارسیدن آن در زمانى واقع می‌شود ولی «اجل مسمّی» در آیه‌ی فوق در رابطه با آسمان و زمین و کلیه‌ی موجوداتِ آن، وقتی است که وجوداً به انتهای خود می‌رسند و در این حال زمان معنی ندارد.
براى شرح موضوعِ سنت سقوط تمدن‌ها، ابتدا لازم است متوجه موقتی ‌بودن كل حیات زمینى باشیم و سپس آیاتى كه دلالت بر حیات تكوینى وحیات تشریعى جوامع دارند مورد بررسى قرار گیرند. قرآن در رابطه با موقتی ‌بودن كل حیات زمینى می‌فرماید: وقتى آدم(ع) را از بهشت بیرون كردیم، گفتیم: «... اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِی الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ»(110) از آن فرو آیید در حالی که در شرایط جدید، بعضی نسبت به بعضی دیگر دشمنی می‌کنید و در این حال در زمین برای شما استقراری است با بهره‌ای موقت. در دو آیه‌ی بعد می‌فرماید: در شرایطِ هبوط در زمین هرگاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، كسانى كه از آن پیروى كنند، نه ترسى بر آن‌ها هست، و نه غمگین شوند.
در آیه‌ی فوق می‌فرماید: شما بر روى زمین بروید زیرا با نزدیکی به شجره‌ی ممنوعه دیگر زمینى شدید و چون جنس زمین - برعکس عالم معنویت- تنگ و محدود است، پس حتماً در بین خود تزاحم و درگیرى دارید. اما این شرایط همیشگی نیست بلکه حیات زمینى بر اساس سنت الهى «إلى حِین» است و مدت آن محدود است. سنت موقتی‌‌‌بودن حیات زمینى، انسان را متوجه این نکته مى‌كند که هركارى انجام مى‌دهد با توجه به موقت بودن حیات زمینى انجام دهد و بنا نیست حیات آدم روى زمین بى‌نهایت باشد.