در راستای تفاوت بین اجتماعاتی که باطن ندارند با اجتماعاتی که باطن دارند میتوان اجتماعی را که در مسجد تشکیل میشود با اجتماعی که در حزبهای سیاسی دنیا تشکیل میشود مقایسه کرد. مسجد، اجتماعى است كه افراد جهت یک امر حقیقی یعنی اُنس با خدا در کنار هم میآیند و لذا خداوند به آن جمع عنایت ویژه دارد تا آنجایی که ثواب نماز به جماعت را چند برابر ذکر فرمودهاند.(154) در حالی که اجتماعات و حزبهاى امروزى اجتماعات مصنوعى و وَهمی هستند كه عموماً افراد براى حفظ حزب خود تلاش میكنند و به همین جهت پس از مدتی هیچ بهرهی معنوی برای آنها پیش نمیآید. پس در جواب این كه مىفرمائید جامعه اصالت دارد یا فرد نمیتوان به راحتی جواب داد، باید گفت: «حق» اصالت دارد و جامعه اگر با انگیزهی ارتباط با حق، اجتماع خود را تشکیل دهد تحت تدبیر انوار الهی قرار میگیرد و اصالت مییابد. در روش اسلامى اگر پایگاههای توحیدى بهپا كنیم و پاى آن بایستیم چنین جمعی به برکاتی دست مییابد که مسلّم در حالت فردی به آن برکات نایل نمیشوند. مثل كار پیامبر(ص) در صدر اسلام، در آن صورت برای اصالت دادن به جمعِ خود نیاز به تبلیغات نداریم. وقتى هم که جمعهای ما جمعهای خیالى و وَهمی بود و متلاشی شد، نباید نگران متلاشیشدن آن باشیم زیرا خداوند با متلاشیکردن آن ما را از مشغولیات وَهْمى نجات داده است. یك جمع در صورت توحیدىبودن متلاشى نمىشود بلكه اول خصلت توحیدیاش را از دست میدهد و نفسِ داشتن حزب و گروه مقصد افراد میشود و سپس متلاشى میگردد. امام صادق(ع) یك موقع به یارانشان مى فرمایند در سرزمینهاى مختلف بروید و پراكنده شوید براى نشر اسلام، درست است که همهی شیعیان اجتماع و حضور در محضر امام را دوست داشتند ولى در عین جداشدن از محضر امام اینها مىتوانند روحشان را در این غربت تعالی ببخشند و با جنبهی نوری امام(ع) ارتباط برقرار كنند و از این طریق داراى جمع توحیدى شوند و لازم نیست كه حتماً كنار امام باشند. حضرت على(ع) مىفرمایند: «وَ لَقَد شَهِدْنَا فى عَسكَرِنا هذا اَقوامٌ فِى اَصلابِ الرّجالِ وَ ارحامِ النِساء سَیَرعَفُ بِهِمُ الزمانُ وَ یَقوى بِهِم الایمانُ»؛(155) من مىبینم كسانى را كه در پشت پدران و رحم مادرشان هستند و آنها یار و همراه ما در همین لشکر، به همراه ما بودهاند و ما را مىبینند. گردش روزگار آنان را روى كار آوَرد و ایمان بهوسیلهی آنها نیرومند شود. معنی جمع توحیدی توسط موحدان تاریخ تا این حدّ گسترده است که آنهایی که هنوز به دنیا نیامدهاند خود را در جمع لشکریان علی(ع) احساس میکنند، چون انگیزهی اصیلی در میان است و آن انگیزهی رجوع به حق است.
جلساتى كه با انگیزهی دینى و توحیدی تشکیل میشود داراى وحدت حقیقى است و به همان اندازه اصالت دارد و با سایر اجتماعات مسلمانان که در عرصهی زمین و عمق تاریخ تشکیل شده متصل خواهد بود و همهی برکاتی که به آن اجتماعات رسیده و خواهد رسید به این جلسات نیز میرسد، به شرطی که انگیزهی توحیدی در میان باشد و افراد بین خود و بقیه دوگانگی احساس نکنند. با توجه به این امر باید اجتماعاتِ خود را اصیل كرد تا قلب طالبانِ توحید به آن جمع كشیده شود و از آن بهره گیرند و در زمانی هم که به اجل خود رسید منجر به هلاکت افراد نگردد. اباذر در جنگ تبوك عقب افتاد، پیامبر فرمودند اگر خیرى در او هست خدا او را بر مىگرداند، هیچ نگران نیامدن او نبودند. زیرا میدانستند جمع توحیدى به خودی خود مطلوب موحّدان است و اگر نورى از ایمان در افراد باشد به سوی جمع توحیدىِ مورد نظرشان کشیده میشوند، به جای تبلیغات اجتماعات باید به توحید آنها پرداخته شود، زیرا شهرت امرى است خیالى و جمع هایى كه در زیر سایهی شهرت ایجاد مىشود اجتماعاتی است خیالى و وَهمی که نه تنها هیچ اصالتی ندارند بلکه عمر افرادِ آن جمع را هدر میدهد. اجتماعات توحیدی سر و صدایی ندارند ولی همانند نورِ خدا نقشآفریناند همانطور که اولیاء الهی این چنیناند. در حدیث قدسی داریم که خداوند فرمود: «اَوْلِیائى تَحْتَ قُبایى لا یَعْرِفُهُمْ غیری»(156) دوستان من زیر قبّهی من پنهاناند و كسى غیر از من آنها را نمىشناسد. «فریتیوفشوآن» در رابطه با نقد فرهنگ غرب مىگوید: «اینهمه ظهور و تبلیغات و خودنمایی، نشانهی سقوط است» این قاعده را میتوانید به هر جایی تعمیم دهید. هنرى هم كه تمام توانش بهجاى اتصال افراد به سنت و عالم غیب، ظهور و نمایاندن محسوسات میباشد در سقوط است. انسانى هم كه مىخواهد همهی درون او را افراد جامعه بدانند و نظر به كثرت انسانها دارد سقوط کرده است، همچنان که شهرت از زاویهی اینکه شخص میخواهد خود را به بقیه بنمایاند، مساوى بىمحتواكردن خود است، اشتهار یك نوع ظهوردادن باطن است و ظهور و ریا نظر بر کثرت دارد و موجب جداماندن از اصیلترین حقایق است، یعنی جداماندن از خداوندی است که مقامش مقام غیبالغیوب است.
جامعه با مبانى توحیدى، خودبهخود با بركت و داراى بقاء است و با غفلت از توحید و نظر به کثرتِ صِرف، محکوم به هلاکت است و هرچند هم كه با انواع حیلهها براى بقاء خود تبلیغات كند، موفق نمىشود و هلاكت چنین جامعهاى حتمی و تغییرناپذیر است، بدون هیچ ثمرهاى.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»