بسم الله الرحمن الرحیم
«وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»؛(104)
و اگر خداوند مردم را به جهت ظلمشان بگیرد، جنبندهاى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیكن كیفر آنان را تا وقتى معین به تأخیر مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى نمىتوانند آن را پس و پیش كنند.
علت انتخاب موضوعِ «سنت سقوط تمدنها از نظر قرآن» این بود كه فكر مىكنم تمدن جدید در شرایطی قرار دارد که لازم است چشم نسل جدید به این شرایط بیفتد تا بتواند جایگاه غرب را نسبت به سنتهای الهی تحلیل نماید و بهگونهاى زندگى كند كه در كلافهی سراسر بحران و مادی شده این تمدن گرفتار نگردد.
سنت جارى در هستى عبارت است از حضور قوهاى فوق عالم ماده كه همچون روحى در كالبد پدیدهها و حوادث عالم، جارى است و آن حوادث و پدیده ها را به هم ارتباط داده و در مجموع به آنها جهت مىدهد، مانند حضور روح در جسم انسان و یا حضور قانون علیت در عالم. همهی حوادث عالم براساس سنتها ظهور میکنند و جلو میروند.
در این بحث؛ سنت سقوط تمدنها را از منظری که قرآن طرح میکند و علامهی طباطبائی«رحمةاللهعلیه» در تفسیر شریف المیزان شرح میدهند، مورد بررسى قرار مىدهیم تا بتوانیم حوادث تاریخِ خود را به كمك سنتها و نیروى باطنى و شعور پنهانىِ حاکم بر آن ارزیابى كنیم. به عنوان مثال خداوند در قرآن مى فرماید: «وَ تِلْكَ الْقُرى أَهْلَكْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدا»؛(105) و ما شهرها و تمدنها را به خاطر ظلمی که کردند هلاک کردیم و برای هلاکتشان موعد و وقت مشخصی قرار دادیم. این آیه میرساند که سنت خدا در برخورد با تمدنهای ظالم برخورد هلاكتآمیزى است و روشن میکند هلاكت تمدنها یك حادثهی بریده و اتفاقى نیست بلکه مبتنی بر یك سنت و قاعدهای است که از طرف مدبّر عالم اجرا می شود.
تفاوت تفكر دینى با غیر دینى در ارزیابی روند جوامع، دقیقاً در تفاوت آن دو دیدگاه است، به طوری كه تفكر دینى در تحلیل سرنوشت جوامع به رمز و رازى فوق حوادث این عالم نظر دارد و تمام عالم را در قبضهی خداوند و سنتهاى او مىداند و بر همین اساس جهتگیریها و گرایشهای جوامع را اتفاقى نمىداند، ولی تفكر غیر دینی همهی حوادث را گسیخته و منفرد و اتفاقى بهشمار میآورد و نهتنها تصور میکند حسابی در ظهور و سقوط تمدنها نیست بلکه میپندارد امکان هرگونه عملی برای بشریت در عالم هست و به هر نتیجهای که بشر بخواهد میتواند برسد، بدون آنکه به سنن جاری در هستی نظر داشته باشد.