تربیت
Tarbiat.Org

خطر مادی‌شدن دین
اصغر طاهرزاده

ارتباط تكوین با تشریع

آیات فوق خبر می‌دهند كه موضع‌گیرى غلط ملت‌ها در عمل و عقیده، موجب مقابله‌ی نظام عالم با آن‌ها گشته است، زیرا نظام انسانى و نظام جهان هستى به هیچ‌وجه از همدیگر جدا نیستند بلكه این دو به صورتى به‌هم پیوسته‌اند كه هریك از آن‌ها بر روى دیگرى دائماً اثر مى‌كنند و این تقابل و تأثیرِ متقابل مستمراً وجود دارد. اگر روحیه‌ی انسان در هر مرحله از حیات خود از روحانیت و معنویت به‌تدریج دور شود نسبت به مبدأ اوّلیه كه عین قیام و حیات و وحدت است، سیر نزولى را طى مى‌كند و این سیر نزولى نوعى مادى‌شدنِ روزافزون را سبب مى‌شود و وقتى این مادى‌شدن به درجه‌ی معیّنى كه نهایت آن است برسد در بشرِ آن عصر یك بینش مادى و یك گرایش صرف به ماده ظهور كامل مى‌كند و این نقطه‌ی هلاکت آن مرحله از زندگى آن مردم است، هلاکتی كه ریشه در انتخاب و اختیار خود آن‌ها دارد، در عین حال آن هلاکت با نظام تكوین و سرآمدن عمر یك ملت به‌صورت تكوینى تطبیق دارد.
كثرت مساوى با عدم است و غرق‌شدن در كثرت مساوى است با اضمحلال، حال چه اضمحلال در شخصیت فردى و چه اضمحلال در سرنوشت ملتى كه به كثرت بگراید. و این است معنى ارتباطِ هلاكت تكوینى با هلاكت تشریعى و ارتباط بین نظام هستى با انتخاب انسان. یعنى آن‌جا كه فرمود: اجل ملتى را نمی‌توان جلو و عقب انداخت، به سنت تكوینىِ سرآمد یك تمدن نظر دارد و آن‌جا كه می‌فرماید: «إ لاّ وَ اَهْلُهَا ظالِمُون»؛ نظر به جریان تشریعى هلاكت اقوام دارد که سرآمد تکوینی آن‌ها با هلاکت همراه بوده و نتوانسته‌اند از فرصتی که در اختیارشان بوده استفاده‌ی لازم را ببرند.