تربیت
Tarbiat.Org

خطر مادی‌شدن دین
اصغر طاهرزاده

راه به ثمررساندن حیات

باز برگردید به آخر آیه‌ی مورد بحث که به ما مى‌فرماید: «وَلَهَا كِتَابٌ مَّعْلُومٌ»؛ برای هر جامعه‌ای کتاب و سرنوشت مشخصی هست. پس انتظار زود نابود شدن تمدن‌هاى ظالم را نداشته باشید، آنچه حتمی است هلاکت آن جوامع است و این که نتیجه‌ای از فعالیت‌های خود نصیبشان نمی‌شود. پیام آیه به انسان‌ها آن است که سعی کنند در فرصت پیش‌آمده از آنچه بر كیفیت حیات آن‌ها مى‌افزاید استفاده کنند و با دیندارى در اردوگاه مقابله با ظلم عضو شوند و حیات خود را به ثمر برسانند.
قرآن مى‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»(135) اگر خداوند مردم را به جهت ظلمشان مى‌گرفت و هلاك مى‌نمود هیچ جنبنده‌اى روى زمین نمى‌ماند و لكن گرفتن آن‌ها را تا سرآمدى مشخص و اجلى مسمى به تاخیر مى‌اندازد پس چون آن سرآمد به انتها رسید دیگر نه ساعتى به عقب انداخته مى‌شود و نه جلو.
ظلم و ستم و اساساً كارهاى غیر الهی مردم بى‌جواب گذاشته نمی‌شود و آن‌ها را تا حد هلاکت جلو می‌برد ولى از این‌كه مى‌بینید هنوز زندگى اهل كفر ادامه دارد نباید نتیجه گرفت پس نظام الهی نسبت به اعمال ظالمانه بی‌تفاوت است و یا این‌كه كار آن‌ها صحیح است وگرنه نابود می‌شدند. همان‌طور که آیه می‌فرماید باید متوجه بود سنتى در عالم هست كه خداوند به ظالمان مدتى مهلت مى‌دهد و اگر به جهت ظلمشان آن‌ها را در همان مرحله می‌گرفت هیچ جنبنده‌ای بر روی زمین نمی‌ماند و فرصت برگشت و عبرت گرفتن منتفی بود. مهلت خدا را باید درست تحلیل كنیم و زوایای متفاوتِ فرصتِ داده‌شده را درست بشناسیم، با این نگاه است که قرآن به انسان بصیرت‌های خوبی مى‌دهد. باید متوجه بود که اولاً: هرگز ظلم بی‌جواب نمی‌ماند. ثانیاً: جواب آن پس از طی مراحلی و فرصت‌هایی داده می‌شود، و لذا نباید تصور کرد چون حاکمان ظالم هنوز نابود نشده‌اند پس ظلم آن‌ها بی‌جواب خواهد ماند و یا برای همیشه ادامه خواهد یافت. و از گردونه‌ی هلاكت رها شده‌اند. در حالی که خداوند می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا»(136) و برای هلاکت آن‌ها موعدی قرار دادیم. و این آیه حقیقی ترین پنجره ای است که می توان جایگاه حاکمیت های ظالم را به درستی نگریست.
تحلیل ستمكاران این است كه چون هنوز چیزى نشده است و عذابى نیامده است پس كار ما درست است، متوجه نیستند وقتى فرصت آن‌ها تمام شد و عذاب آمد دیگر هیچ كارى نمى‌توانند انجام دهند، به گفته مولوی:
عاقلان خود نوحه‌ها پیشین كنند

جاهلان آخر به سر بر مى‌زنند

ز ابتدای كار آخر را ببین

تا نباشى تو پشیمان یوم دین

قرآن در مورد آن‌هایی که متوجه قیامت و تبعات اعمال باطل خود نیستند می‌فرماید: «إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِساب‏»(137) كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدى به خاطر فراموش‌كردن روز حساب دارند! و لذا وقتی فرعون با عذاب الهی روبه‌رو شد و خود را در حال غرق شدن یافت، گفت: به خدای یگانه‌ای که بنی اسرائیل به آن ایمان آوردند، ایمان آوردم. خداوند در جواب فرمود: «آلآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ»؛(138) اكنون! در حالى‌كه پیش از این نافرمانى مى‏كردى و از تباهكاران بودى. عمده آن است که متوجه شویم بى خدایى و بى توجهی به قیامت كار را به نابودى مى‌رساند. حال اگر سؤال شود پس چرا همین حالا نابود نمى‌شوند؟ در واقع آیه جواب این قسمت از سؤال را مى‌دهد که این یك قاعده است و عذاب آن‌ها مدتى عقب مى‌افتد تا آن امت به اجل مسمّاى خود برسد. پس ستمگران نمی‌توانند بگویند چون هنوز به مشكل نیفتاده‌ایم روشمان درست است و می‌توانیم همان روش را ادامه دهیم. ما باید ملاك موفقیت خود را حضور درست در قیامت ابدی خود قرار دهیم. اگر دائم كارها را منطبق با دین خدا و با اسوه قراردادن سیره‌ی امامان(ع) و در وسعتِ حضور در قیامت، ارزیابی کنیم آن‌وقت مى‌توانیم آن‌ها را درست ارزیابی نموده و خداوند بصیرت لازم را در درست تشخیص دادن امور به ما لطف می‌کند. تحلیل غلطى كه انسان‌ها را در موضع‌گیری‌ها به انحراف می‌کشاند آن است كه بقاى فعلى تمدن‌ها و دولت‌ها را دلیل بر حقانیت آن‌ها بگیرند. بقاى امروزی حاکمیت ها هرگز دلیل بر حق‌بودن هیچ جریانی نخواهد بود تا تصور کنیم چون امریكا هنوز پابرجا است پس حق است و نتیجه بگیریم براى این‌كه مشكلی براى ما پیش نیاید خود را به آن کشور وصل کنیم، این اوج بی‌بصیرتی است، آن‌هایی به بصیرت قرآنی دست یافته‌اند که با توجه به روحیه‌ی استکباری آمریکا خط نابودی آن کشور را در پیشانی برنامه‌هایش ملاحظه کنند و همین حالا آن را بی‌قدرت و افسرده ببینند.
مى‌فرماید: «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ...»؛(139) اگر خدا مى‌خواست مردم را به جهت ظلمشان، بدون فرصتِ لازم بگیرد، هیچ جنبنده‌اى روى زمین نمى‌ماند، ولى خداوند به ظالمان فرصت مى‌دهد تا یا بیدار ‌شوند و شامل لطف او گردند و یا با ادامه‌ی ظلم‌شان به آنچه از جهت خباثت باید برسند، برسند تا وقتى اجلشان سر رسید، حجت برایشان تمام شده باشد. فرهنگ غربی نه تنها امروز که از روزی که به هر گونه دینی پشت کرد و از عالم قدس و معنویت منقطع شد، گرفتار بازی شیطان گشت، به تعبیر قرآن: «إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى، الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ»؛(140) آن‌هایی که بعد از روشن‌شدن هدایت الهی، آن را رها کردند و به آن پشت نمودند، شیطان نفس آن‌ها را نسبت به فاصله گرفتن از دین خدا حریص کرد و زشتی عملشان را در نظرشان زیبا جلوه داد و آرزوهای دنیایی آن‌ها را طولانی کرد تا از یاد آخرت بروند. و همین امر موجب انتخاب اهدافی می‌شود که آن‌ها را به هلاکت نزدیک می‌کند.
تأکید بنده آن است فرصتی که به تمدن‌ها داده می‌شود تا انتخاب‌هایی که باید بکنند را انجام دهند دلیل بر حقانیت و پایداری آن‌ها به حساب نیاوریم. و از آن طرف فکر نکنیم مستکبران می‌توانند پایه‌های اندیشه‌ی توحیدی را بلرزانند و یا از آن طرف گمان کنیم حرکت‌های توحیدی برای ادامه‌ی خود نباید با جریان‌های استکباری مقابله کنند. خداوند مى‌فرماید: هر پیامبرى بدون استثناء دشمنى از جنس شیاطین جنّ و انس داشته است «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا...»؛(141) یعنى ای پیامبر! همان‌طور كه براى تو دشمنانى از شیطان‌هاى انسى و جنى قرار دادیم كه پنهانى براى تو نقشه مى‌كشند و با سخنانى فریبنده مردم را به ا شتباه مى‌اندازند، براى تمام انبیاء گذشته چنین دشمنانى قرار دادیم تا نه تنها فرصت امتحان را برای هر دو جبهه فراهم نمائیم، در بستر چنین دشمنی‌ها ماهیت دشمنان دین معلوم و زیبائی‌های دین به درخشش در آید.و دشمنی آن ها هیچ گونه لرزشی در پایه های اندیشه توحیدی ایجاد نمی کنند.