وقتی واسطهی فیض حاکم بر مناسبات جامعه نباشد دیگر روزگارِ بشر «اَیام الله» نیست، «اَیام البشر» است و ایام الْبَشَر همان «ایام نفس امّاره» است چون امام معصوم بر جامعه حاکم نیست تا مانع حاکمیت نفس امّاره باشد و همهی ذهنها و قلبها را به حق رجوع دهد و اسماء الهی بر قلبها تجلی کند و زندگی با اُنس با «وجود» ادامه یابد. در جامعهای که امامان معصوم(ع) حاکمیت داشته باشند سنت «یهْدِی اِلَی الْحَق» جاری میشود و چه کسی است که با ارتباط قلبی با حق به شور و شعف نیاید.
بعضی از مجلات مینویسند همان طور که زمینشناسی، دینی و غیر دینی نداریم، حکومت دینی و غیر دینی هم نداریم. این حرف دربارهی زمین شناسی شاید درست باشد - که البته آن هم جای بحث است- ولی موضوع حکومت، موضوع حکمی است که باید در جامعه جاری شود در حالی که موضوع علم زمین شناسی کشف رابطهای است که در سنگها در طبیعت جاری است، آیا این دو یکسان است؟ آیا فرق نمیکند که در جامعه حکم خدا جاری باشد یا حکم یزید؟ در حالی که حکم یزید بر مبنای میل و هوس خودش میباشد ولی حکم خدا براساس حکمت الهی و فطرت انسانی است.