تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

وسوسه های جاهلیت

شب بعد از جنگ احد شب دردناک و پر اضطرابی بود مسلمانان پیش بینی می کردند که سربازان فاتح قریش بار دیگر به مدینه بازگردند و آخرین مقاومت مسلمانان را در هم بشکنند و شاید جسته گریخته خبر تصمیم بتپرستان به بازگشت، نیز به آنها رسیده بود و مسلما اگر باز می گشتند خطرناکترین مرحله جنگ رخ میداد.

در این میان مجاهدان راستین و توبه کنندگانی که از فرار احد پشیمان شده بودند و به لطف پروردگار اعتماد داشتند و به وعدهای پیغمبر نسبت به آینده دلگرم و مطمئن بودند در میان این اضطراب و وحشت عمومی خواب آسوده و آرام بخشی داشتند در حالی که لباس جنگ در تن آنها بود و سلاح در کنار آنها، اما منافقان و افراد ضعیف الایمان و ترسو در میان انبوهی از افکار ناراحت کننده تمام شب را بیدار ماندند و بدون اینکه بخواهند، برای مؤمنان حقیقی پاسداری کردند، آیه فوق ماجرای آن شب را تشریح می کند و می گوید: سپس بعد از آنهمه غم و اندوه روز احد، آرامش را بر شما نازل کرد)) (ثم انزل علیکم من بعد الغم امنة).**(آمنه) به معنی ایمنی است و (نعاس) به خواب سبک گفته می شود.***


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 156@@@

((این آرامش همان خواب سبکی بود که جمعی از شما را فرا گرفت، اما جمع دیگری بودند که تنها به فکر جان خود بودند و به چیزی جز نجات خویش نمی اندیشیدند و به همین جهت آرامش را بکلی از دست داده بودند)) (نعاسا یغشی طائفة منکم و طائفة قد اهمتهم انفسهم).

این یکی از آثار مهم ایمان است که مؤمن حتی در زندگی این جهان آرامش لذت بخشی دارد که افراد بی ایمان یا منافق و یا ضعیف الایمان هیچگاه طعم آن را نمی چشند.

سپس قرآن مجید به تشریح گفتگوها و افکار منافقان و افراد سست ایمان که در آن شب بیدار ماندند پرداخته می گوید: ((آنها درباره خدا گمانهای نادرست همانند گمانهای دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده های پیامبر را می دادند)) (یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة).

و به یکدیگر و یا به خویشتن می گفتند: ((آیا ممکن است با این وضع دلخراشی که می بینیم پیروزی نصیب ما بشود؟ (هل لنا من الامر من شیء) یعنی بسیار بعید و یا غیر ممکن است.

قرآن در جواب آنها می گوید: ((بگو: آری پیروزی بدست خدا است و اگر او بخواهد و شما را شایسته ببیند نصیب شما خواهد شد)) (قل ان الامر کله لله).

((آنها حاضر نبودند همه آنچه را در دل داشتند اظهار کنند زیرا می ترسیدند در صف کافران قرار گیرند)) (یخفون فی انفسهم ما لا یبدون لک).

گویا آنها چنین می پنداشتند که شکست احد نشانه نادرست بودن آئین اسلام است و لذا می گفتند: ((اگر ما بر حق بودیم و سهمی از پیروزی داشتیم در اینجا اینهمه کشته نمی دادیم. (یقولون لو کان لنا من الامر شیء ما قتلنا هیهنا).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 157@@@

خداوند در پاسخ آنها به دو مطلب اشاره می کند: نخست اینکه: تصور نکنید کسی با فرار از میدان جنگ و از حوادث سختی که باید به استقبال آن بشتابد می تواند از مرگ فرار کند، آنها که اجلشان رسیده حتی اگر در خانه های خود بمانند به بستر آنها می تازند و آنها را در بستر خواهند کشت (قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الدین کتب علیهم القتل الی مضاجعهم).

اصولا ملتی که بر اثر سستی اکثریتش محکوم به شکست است بالاخره طعم مرگ را خواهد چشید چه بهتر که آن را در میدان جهاد و در زیر ضربات شمشیر دشمن در حال مبارزه افتخارآمیز ببیند نه اینکه در خانهاش بر سر او بریزند و او را با ذلت در میان بستر از بین ببرند.

دیگر اینکه باید این حوادث پیش بیاید و هر کس آنچه در دل دارد آشکار کند و صفوف مشخص گردد، و به علاوه افراد تدریجا پرورش یابند و نیات آنها خالص و ایمان آنها محکم و قلوب آنها پاک شود (و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم).

در پایان آیه می گوید: ((خداوند اسرار درون سینه ها را می داند)) (و الله علیم بذات الصدورو)

و به همین دلیل تنها به اعمال مردم نگاه نمی کند بلکه می خواهد قلوب آنها را نیز بیازماید و از هر گونه آلودگی به شرک و نفاق و شک و تردید پاک سازد.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 158@@@