تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 64

آیه و ترجمه

وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ جَاءُوک فَاستَغْفَرُوا اللَّهَ وَ استَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِیماً(64)

ترجمه:

64 - مـا هـیـچ پـیامبری را نفرستادیم، مگر به این منظور که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود، و اگر این مخالفان هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می گذاردند) به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.

تفسیر:

قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود، در این آیه به عنوان تاءکید این سخن می گوید: ((پیامبرانی را که ما می فرستادیم همه برای این بوده اند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود)). و هیچ گونه مخالفتی نسبت به آنها انجام نگردد (و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله).

زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئیس حکومت الهی، بنابر این مردم موظف بوده اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن از آنها پیروی کنند، و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند.

از ایـن جـمـله بـه خـوبـی اسـتـفـاده مـی شـود کـه هـدف از فـرسـتـادن پـیـامـبران، اطاعت و فـرمـانـبـرداری کـردن هـمـه مـردم بـوده اسـت، حـال اگـر بـعـضـی از مـردم از آزادی خـود سـوءاسـتـفـاده کـردند و اطاعت ننمودند، تقصیر متوجه خود آنها است، بنابر این آیه فوق عـقـیـده جـبریون را که می گویند بعضی از مردم از آغاز موظف به اطاعت، و بعضی محکوم به عصیان و مخالفت هستند را نفی می کند.

ضمنا از تعبیر ((باذن الله)) استفاده می شود که پیامبران الهی هر چه دارند از


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 499@@@

نـاحیه خدا است و به عبارت دیگر وجوب اطاعت آنها بالذات نیست، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست.

سـپـس در دنـبـاله آیـه راه بـازگـشـت را بـه روی گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کـردنـد، و یا به نحوی از انحاء مرتکب گناهی شدند، گشوده و می فرماید: ((اگر آنها هنگامی که به خویش ستم کردند، به سوی تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می نمودند و پـیامبر هم برای آنها طلب آمرزش می نمود، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند)) (و لو انـهـم اذ ظـلمـوا انـفـسـهـم جـاؤک فـاسـتـغـفـروا الله و اسـتـغـفـر لهـم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما).

قابل توجه اینکه قرآن به جای اینکه بگوید: نافرمانی خدا کردند و مراجعه به داوران جـور نـمـودنـد می گوید: ((اذ ظلموا انفسهم)) (هنگامی که به خویش ستم کردند)! اشاره به اینکه فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متوجه خود شما می شود، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است، زیرا زندگی مادی شما را به هم می ریزد و از نظر معنوی مایه عقب گرد شما است.

از ایـن آیـه ضمنا پاسخ کسانی که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک می پـندارند، روشن می شود، زیرا این آیه صریحا می گوید: آمدن به سراغ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و او را بر در درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار او برای گنهکاران مؤثر است، و موجب پذیرش توبه، و رحمت الهی است.

اگـر وسـاطـت و دعـا و اسـتـغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنین دستوری را به گنهکاران بدهد!

مـنـتـهـا افـراد خـطـاکـار بـاید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس برای قبول توبه خود از استغفار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز استفاده کنند.

بدیهی است پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمرزنده گناه نیست، او تنها می تواند از خدا طلب آمرزش کند و این آیه پاسخ دندان شکنی است به آنها که این گونه وساطت را انکار


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 500@@@

می کنند (دقت کنید).

جـالب تـوجـه ایـنـکـه قـرآن نـمـی گـویـد: تـو بـرای آنها استغفار کن بلکه می گوید: ((رسول)) برای آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (صلی الله عـلیـه و آله و سـلم) از مـقـام و مـوقـعـیـتش استفاده کند و برای خطاکاران توبه کننده استغفار نماید.

این معنی (تاءثیر استغفار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای مؤمنان) در آیات دیگری از قرآن نیز آمده است مانند آیه 19 سوره محمد و آیه 5 سوره منافقون و آیه 114 سوره توبه که درباره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش (عمویش) اشاره می کند، و آیات دیـگـری کـه نهی از استغفار برای مشرکان می کند و مفهومش این است که استغفار برای مؤمـنان بی مانع است، و نیز از بعضی از آیات استفاده می شود که فرشتگان برای جمعی از مـؤمـنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار می کنند (سوره غافر آیه 7 و سوره شوری آیه 5).

خـلاصـه ایـنـکـه آیـات زیـادی از قـرآن مـجـیـد حـکـایـت از این معنی می کند که پیامبران یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤمـنـان پاکدل می توانند برای بعضی از خطاکاران استغفار کنند، و اسـتـغـفـار آنـهـا در پـیـشـگاه خدا اثر دارد، این خود یکی از معانی شفاعت کردن پیامبر و یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤمـنـان پـاکـدل بـرای خـطاکاران است، ولی همانطور که گفتیم چنین شفاعتی نیازمند به وجود زمینه و شایستگی و آمادگی در خود خطاکاران است.

شـگفت انگیز اینکه از پاره ای از کلمات بعضی از مفسران استفاده می شود که خواسته اند اسـتـغـفـار پـیـامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آیه فوق مربوط به تجاوز به حقوق شخصی خود پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بدانند و بگویند چون نسبت به خـود پـیـغـمـبـر (صـلی الله عـلیه و آله و سلم) ستم کرده بودند، لازم بود رضایت او را بدست آورند تا خداوند از خطای آنها بگذرد!

ولی روشن است که ارجاع داوری به غیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ستمی به شـخـص پـیـغـمـبـر نیست بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 501@@@

خـداسـت و بـه فـرض که ستمی بر شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد قـرآن روی آن تـکـیـه نـکـرده اسـت بلکه تکیه قرآن روی این مطلب است که آنها برخلاف فرمان خدا رفتار کردند.

بـه عـلاوه اگـر مـا به کسی ستم کنیم رضایت او کافی است چه نیازی به استغفار او در پـیـشگاه خدا است؟ و از همه گذشته به فرض که چنین تفسیری برای آیه فوق کنیم در مـورد آن هـمه آیات دیگر که استغفار پیامبران و فرشتگان و مؤمنان را در حق خطاکاران مؤثر می داند چه خواهیم گفت؟ آیا در مورد آنها نیز پای حقوق شخصی در میان بوده است؟!.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 502@@@