تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خودستایی

در ایـن آیـه اشـاره بـه یـکـی از صـفات نکوهیده شده که گریبانگیر بسیاری از افراد و مـلتـهـا مـی شود و آن خودستایی و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت برای خود ساختن است، آیه می گوید: ((آیا ندیدی کسانی را که خودستایی می کنند)) (الم تر


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 458@@@

الی الذین یزکون انفسهم).**(یزکون) از ماده (تزکیه) به معنی پاک شمردن و پاک معرفی کردن است، گاهی نیز به معنی پاک نمودن و تربیت کردن و رشد دادن نیز امده است، و در حقیقت به معنی پاک نمودن است که اگر جنبه عملی داشته باشد پسندیده و اگر تنها با سخن و ادعا باشد نکوهیده است.***

سـپـس مـی فـرمـایـد: ((خـداونـد هـر کـه را بـخـواهـد مـی سـتـایـد)) (بل الله یزکی من یشاء).

و تـنها اوست که از روی حکمت و مشیت بالغه بدون کم و زیاد، افراد را طبق شایستگیهایی کـه دارنـد، مـدح و سـتـایـش مـی کـنـنـد ((و هرگز به هیچ کس، سر سوزنی ستم نخواهد کرد)) (و لا یظلمون فتیلا).**(فتیل) در لغت به معنی رشته بسیار باریکی است که در شکاف هسته خرما به چشم می خورد و کنایه از چیزهای بسیار کوچک است، و اصل آن از ماده(فتل) به معنی تابیدن می باشد.***

در حـقـیـقـت فـضیلت چیزی است که خداوند آن را فضیلت بداند نه آنچه خودستایان برای خود از روی خودخواهی قایل می شوند و به خویشتن و دیگران ستم می کنند.

گـرچـه روی سـخـن بـه قـوم یـهـود و نـصـاری اسـت کـه بـرای خـود امـتـیـازات بـی دلیـل و نـادرسـتـی قـایـل بـودند و خود را برگزیده ملتها معرفی می کردند، گاهی می گـفـتـنـد: ((لن تـمـسـنـا النـار الا ایاما معدودة؛ آتش دوزخ جز چند روزی ما را فرا نخواهد گرفت)).**سوره بقره، آیه 80.*** و گاهی می گفتند: ((نحن ابناء الله و احبائه؛ ما فرزندان و دوستان خداییم))**سوره مائده، آیه 18.*** ولی مـفـهوم آن اختصاصی به قوم و جمعیتی ندارد بلکه تمام افراد و ملتهایی را که به این صفت نکوهیده گرفتارند شامل می شود.

قـرآن در سـوره نـجـم آیـه 32 خـطـاب بـه همه مسلمانان کرده، می گوید: ((فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛ خودستایی مکنید، خداوند پرهیزکاران را بهتر


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 459@@@

می شناسد)).

سـرچـشـمـه این کار همان عجب و غرور و خودبینی است که تدریجا به صورت خودستایی جـلوه کرده و در مرحله نهایی سر از تکبر و برتری جویی در می آورد. این عادت غلط که با نهایت تاءسف در میان بسیاری از ملل و طبقات و افراد وجود دارد سرچشمه قسمت مهمی از نـابـسامانیهای اجتماعی، جنگها و استعمارها و تفوق طلبی ها است، تاریخ گذشته نشان مـی دهـد کـه بـعـضـی از مـلل دنـیـا بـر اثـر هـمـیـن احـسـاس کـاذب خـود را بـرتـر از مـلل دیـگـر مـی دانـسـتند و به همین جهت به خود حق می دادند که آنها را بنده و برده خویش سـازند. عربهای جاهلی با تمام عقب افتادگی و فقر همه جانبه ای که داشتند خود را نژاد برتر! می شمردند و در میان قبایل آنها، هر یک خود را ((قبیله برتر)) می دانست.

در عـصـر اخـیـر مـسـاءله تـفـوق طـلبـی نـژاد آلمـان و یـا نـژاد اسرائیل سرچشمه جنگهای جهانی و یا جنگهای منطقه ای شد.

در صـدر اسـلام نیز قوم یهود و نصاری نسبت به دیگران گرفتار چنین توهمی بودند و لذا به زحمت حاضر می شدند که در برابر حقایق اسلام تسلیم گردند.

بـه همین جهت در آیه بعد، قرآن با شدت، این گونه توهمات و برتری طلبی ها را می کوبد. و آن را یک نوع افترا و دروغ به خدا بستن و گناه بزرگ و آشکار معرفی می کند، و مـی فـرمـایـد: ((بـبـیـن ایـن جـمـعـیـت چـگـونـه بـا سـاخـتـن فضایل دروغین و نسبت دادن آنها به خدا، به پروردگار خویش دروغ می بندند، آنها اگر گناهی جز همین گناه نداشته باشند، برای مجازات آنان کافی است)) (انظر کیف یفترون علی الله الکذب و کفی به اثما مبینا).

علی (علیه السلام) در خطبه معروف ((همام)) در باره صفات ممتاز پرهیزکاران چنین


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 460@@@

می فرماید:

((لا یـرضـون مـن اعـمـالهـم القلیل و لا یستکثرون الکثیر فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون اذا زکی احد منهم خاف مما یقال له فیقول انا اعلم بنفسی من غیری و ربی اعلم بی من نـفـسـی اللهـم لا تـؤاخـذنـی بـمـا یـقـولون و اجـعـلنـی افضل مما یظنون و اغفرلی مالا یعلمون))

((آنـهـا هـرگـز از اعـمـال کـم خـود راضـی نـیـسـتـنـد، و هـیـچ گـاه اعـمـال زیـاد خـود را بـزرگ نـمـی شـمـرنـد، آنـهـا در هـمـه حـال خـود را در بـرابـر انـجـام وظـایـف مـتـهـم مـی شـمـرنـد و از اعـمـال خـویـش ‍ بـیـمـناکند، هنگامی که کسی یکی از آنان را بستاید از آنچه در حق آنها می گوید: وحشت می کند و چنین می گوید: من به حال خود از دیگران آگاهترم، و خدا نسبت به مـن از مـن آگاهتر است، پروردگارا! به این ستایشی که ستایشگران در حق من می کنند مرا مـؤاخـذه مـکـن و مـرا از آنـچـه گـمـان مـی بـرند، نیز برتر قرار ده و آنچه را که آنها از خطاهای من نمی دانند بر من ببخش))!


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 461@@@