تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد3
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نتایج جنگ احد

در آیه اول از آیات فوق نخست به مسلمانان هشدار داده شده که مبادا از باختن یک جنگ سستی به خود راه دهند و غمگین گردند و از پیروزی نهائی ماءیوس شوند، زیرا افراد بیدار همانطور که از پیروزیها استفاده می کنند از شکستها


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 130@@@

نیز درس می آموزند و در پرتو آن نقاط ضعفی را که سرچشمه شکست شده، پیدا می کنند و با بر طرف ساختن آن برای پیروزی نهائی آماده می شوند.

(و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین).

((تهنوا)) از ماده وهن گرفته شده و وهن در لغت به معنی هر نوع سستی است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان.

جمله و ((انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین؛ شما برترید اگر ایمان داشته باشید، یک جمله بسیار پر معنی است یعنی شکست شما در حقیقت برای از دست دادن روح ایمان و آثار آن بوده، شما اگر فرمان خدا و پیامبر را در این میدان زیر پا نمی گذاشتید گرفتار چنین سرنوشتی نمی شدید، و باز هم غمگین نباشید اگر بر مسیر ایمان ثابت بمانید پیروزی نهائی از آن شما است، و شکست در یک میدان، به معنی شکست نهائی در جنگ نیست.

قرح به معنی جراحتی است که در بدن بر اثر برخورد با یک عامل خارجی پیدا می شود. در این آیه درس دیگری برای رسیدن به پیروزی نهائی به مسلمانان داده شده است که شما نباید از دشمنان کمتر باشید، آنها در میدان بدر شکستی سخت و سنگین از شما خوردند و هفتاد نفر کشته، و تعداد زیادی مجروح و اسیر دادند و با آن همه از پای ننشستند، و در این میدان شکست خود را بر اثر غفلت شما جبران کردند، اگر شما در این میدان گرفتار شکست شدید باید از پای ننشینید تا آن را جبران کنید، و لذا می فرماید: اگر به شما جراحتی رسید به آنها هم جراحتی همانند آن رسید بنابراین سستی و اندوه شما برای چیست؟(ان یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله).

((قرح)) به معنی جراحتی است که در بدن بر اثر برخورد با یک عامل خارجی پیدا می شود.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 131@@@

بعضی از مفسران آیه را اشاره به جراحاتی که بر کفار در میدان احد نشست میدانند، ولی اولا این جراحات مانند جراحات مسلمین نبود بنابراین با کلمه ((مثله)) سازگار نیست.و ثانیا با جمله بعد که تفسیر آن خواهد آمد تناسب ندارد.

در قسمت بعد نخست اشاره به یکی از سنن الهی شده است که در زندگی بشر حوادث تلخ و شیرینی رخ می دهد که هیچکدام پایدار نیست، شکستها، پیروزیها، قدرتها، عظمتها و ناتوانیها همه در حال دگرگونی هستند بنابراین نباید شکست در یک میدان و آثار آن را پایدار فرض کرد، بلکه باید با بررسی عوامل و انگیزه های شکست از سنت تحول استفاده نمود، و آن را به پیروزی تبدیل کرد دنیا فراز و نشیب دارد و زندگی در حال دگرگونی است و خداوند این ایام را در میان مردم بطور مداوم گردش می دهد تا سنت تکامل از لابه لای این حوادث آشکار شود.(و تلک الایام نداولها**(ایام) جمع (یوم) به معنی روز است و گاهی به دورانهای پیروزی ملتها نیز ایام گفته می شود (نداولها) از (مداوله) به معنی این است که چیزی را در میان عده ای یکی بعد از دیگری گردش دهند.*** بین الناس).

سپس اشاره به نتیجه این حوادث ناگوار کرده و می فرماید: ((اینها بخاطر آن است که افراد با ایمان، از مدعیان ایمان، شناخته شوند)) (و لیعلم الله الذین آمنوا).

و به عبارت دیگر تا حوادث دردناک در تاریخ ملتی روی ندهد صفوف از هم مشخص نخواهند شد، زیرا پیروزیها خواب آور و اغفال کننده است در حالیکه شکستها برای افراد آماده بیدار کننده و نشان دهنده ارزشها است.

در جمله می فرماید: ((یکی از نتایج این شکست دردناک این بود که شما شهیدان و قربانیانی در راه اسلام بدهید))، و بدانید این آئین پاک را ارزان بدست نیاورده اید تا در آینده ارزان از دست بدهید.(و یتخذ منکم شهداء)


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 132@@@

اصولا ملتی که قربانی در راه اهداف مقدس خود ندهد همیشه آنها را کوچک میشمرد اما به هنگامی که قربانی داد هم خود او، و هم نسلهای آینده او، بدیده عظمت به آن می نگرند.

ممکن است منظور از ((شهداء)) در اینجا گواهان باشد، یعنی خدا می خواست با این حادثه گواهانی از شما بگیرد که چگونه نافرمانیها به شکستهای دردناکی می انجامد، و این گواهان در آینده معلمانی خواهند بود برای مردم در برابر حوادث مشابهی که در پیش دارند.

در پایان آیه می فرماید ((خداوند ستمگران را دوست نمی دارد، (و الله لا یحب الظالمین). و بنابراین از آنها حمایت نخواهد کرد.

در آیه بعد به یکی دیگر از نتایج طبیعی شکست جنگ احد شده است، و آن اینکه این گونه شکستها نقاط ضعف و عیوب جمعیتها را آشکار می سازد و وسیله مؤثری است برای شستشوی از این عیوب، قرآن می گوید خدا می خواست در این میدان جنگ، افراد با ایمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد)) (و لیمحص الله الذین آمنوا).

((لیمحص)) از ماده تمحیص به معنی پاک نمودن چیزی است از هر گونه عیب.

آنها می بایست برای پیروزیهای آینده در چنین بوته آزمایشی قرار گیرند و عیار شخصیت خود را بسنجند و همانطور که علی (علیه السلام) می فرماید: ((فی تقلب الاحوال یعلم جواهر الرجال؛ دگرگونیهای روزگار و حوادث سخت زندگی حقیقت اشخاص را روشن می سازد آنها به عیار شخصیت خود واقف گردند.

اینجا است که گاهی پاره ای از شکستها آنچنان سازنده است که به مراتب اثر آن در سرنوشت جوامع انسانی از پیروزیهای خواب کننده ظاهری بیشتر است.


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 133@@@

جالب اینکه نویسنده تفسیر ((المنار)) از استادش ((محمد عبده)) مفتی بزرگ مصر نقل می کند که پیامبر را در خواب دید و به او فرمود: ((اگر مرا در میان پیروزی و شکست در میدان احد مخیر ساخته بودند من در خصوص آن میدان، شکست را ترجیح می دادم زیرا این شکست عامل سازندهای در تاریخ اسلام شد)).

جمله در حقیقت نتیجه ایست برای جمله قبل، زیرا هنگامی که مؤمنان در کوره حوادث پاک شدند آمادگی کافی برای از بین بردن تدریجی شرک و کفر و پاک ساختن جامعه خود از این آلودگیها پیدا می کنند، یعنی نخست باید پاک شد و سپس پاک کرد. (و یمحق الکافرین).

((یمحق)) از ماده ((محق)) (بر وزن مرد) به معنی کم شدن تدریجی چیزی است و به همین مناسبت شب پایان ماه را (محاق) می گویند زیرا روشنی ماه کم کم کاسته شده و از بین می رود.

در حقیقت همانطور که ماه با آن جلوهگری و فریبندگی مخصوص خود تدریجا کم نور شده، در محاق فرو می رود همچنین شکوه و عظمت کفر و شرک و حامیان آنها با تصفیه و پاک شدن مسلمانان به زوال و نیستی می گراید.

در آیه بعد قرآن با استفاده از حادثه احد برای تصحیح یک اشتباه فکری مسلمانان اقدام می کند و می گوید: شما چنین پنداشتید که بدون جهاد و استقامت در راه خدا می توانید در بهشت برین جای گیرید، آیا شما گمان کردید داخل شدن در عمق آن سعادت معنوی تنها با انتخاب نام مسلمان و یا عقیده بدون عمل ممکن است؟ اگر چنین بود مساءله بسیار ساده بود، ولی هرگز چنین نبوده است و تا اعتقادات واقعی در میدان عمل پیاده نشود کسی بهره ای از آن سعادتها نخواهد برد، در اینجا است که باید صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بی ارزش شناخته شوند.)) (ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین).


@@تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 134@@@

بعد از جنگ بدر و شهادت پر افتخار جمعی از مسلمانان عده ای در جلسات، می نشستند و پیوسته آرزوی شهادت می کردند که ای کاش این افتخار در میدان بدر نصیب ما نیز شده بود، مطابق معمول در میان آنها جمعی صادق بودند و عده ای متظاهر و دروغگو، و یا در شناسائی خود در اشتباه بودند، اما چیزی طول نکشید که جنگ وحشتناک احد پیش آمد، مجاهدان راستین با شهامت فوق العاده جنگیدند و شربت شهادت نوشیدند و به آرزوی خود رسیدند اما جمعی از دروغگویان هنگامی که آثار شکست را در ارتش اسلام مشاهده کردند از ترس کشته شدن، فرار کردند، این آیه آنها را سرزنش می کند می گوید شما کسانی بودید که آرزوی مرگ و شهادت در راه خدا را در دل می پروراندید پس چرا آن موقع که با چشم خود محبوب خویش را در برابر خود دیدید فرار کردید؟)) (و لقد کنتم تمنون الموت من قبل ان تلقوه فقد راءیتموه و انتم تنظرون).