حضرت علامهطباطبایی(ره) در تفسیر المیزان در ذیل چهار آیه فوق بحث مفصلی دارند که خلاصه آن عبارت است از:
«قرآن به چیزهایی تأکید میکند که اگر انسان مواظب نباشد عوامل و شرایط موجود دست بهدست هم داده مسلمین را به پرتگاه سقوط میکشاند، قرآن به محبت به اهل البیت ( دستور داده و در آن تأکید و مبالغه نموده ولی بعدها چنان ستمهایی به اهل البیت نمودند که اگر واقعاً از طرف قرآن مأمور بودند به اهل البیت( ستم کنند بیش از آنچه کردند نمیتوانستند بکنند. یعنی خداوند مردم را به آنچه محبت به آنها موجب سعادتشان بود دعوت کرد و آنها عکس آن عمل کردند، و از طرف دیگر مسلمانان را از دوستی کفار و اهل کتاب نهی نمود و آنها درست عکس آن عمل کردند و هیچ نهیای در هیچیک از موارد شرعی مثل نهی از دوستی کفار و اهل کتاب تشدید و تأکید نشده است، در حدی که ملاحظه میکنید در سوره مائده آیه 51 فرمود: «هر که با آنها دوست است از آنهاست». و در سوره آل عمران آیه 28 باز همین سخن را با مضمونی دیگر فرمود.(70)
وقتی امر به معروف که حافظ سیره و سنت پیامبر و ائمه ( است مختل شود، شعائر عمومی و جلوههای اجتماعی سقوط نموده، سیره کفار به جایش مینشیند و پایههای خود را محکم میکند، تمام چیزهایی که اجتماع مسلمانان را احاطه نمود و امروز در بین ما جاری است همانهایی است که از کفار گرفتهایم، اینکه در آیه مورد بحث میفرماید: کسانی را میآورد که هم آنها خدا را دوست دارند و هم خدا آنها را... شما امروز عکس آن را میبینید به طوری که ما یهود و نصاری - که امروز در غربِ تحت تأثیر یهود تجلی کرده- را دوست داریم، ما خدا را دوست نداریم که در مقابل کفار ذلیل و بر مؤمنین سرکش هستیم، از جهاد در راه خدا هراس داریم و از هر سرزنشی که از طرف آنها به ما شود، جا میخوریم. این همان است که در سوره مائده آیه 54 خداوند میفرماید: «اجتماع مؤمنین مرتد میشود». یعنی به جای علاقه به خدا علاقه به یهود و نصاری پیدا میکند، ارتداد در این آیه یعنی برگشتِ محبتآمیز به یهود و نصاری، یعنی گرایش قلبی به آنها، که خدا آن را به منزله کفر میداند، میگوید مردمی را میآورد که خدا آنان را دوست دارد... و از سرزنش ملامتگری نمیهراسد. و صفاتی را برای آنها برشمرده که در عده قلیلی از مردم اجتماع ما موجود است».
ما برای نجات خود از فرهنگ ظلمانی غرب میتوانیم به همین چهار آیه از سوره مائده تمسک بجوئیم که خلاصه آن عبارت بود از :
1- عدم محبت و اعتماد به یهود و نصاری که شاخصهی امروزین آن فرهنگ غرب است، با همان تصوری که یهود از عدم قدرت تصرف خدا در عالم و آدم دارد.
2- عدم نگرانی از ضرری که فکر میکنیم با بریدگی از یهود و نصاری برای ما پیش میآید.
3- امیدواری به فتح و رحمت خدا در ازاء عقیده توحیدی و عمل الهی، در مقابل تهدیدهای غرب.
4- ارزشگذاری به مؤمنین و بیاعتنایی به ارزشهای غربی و دوستداران آنها.
5- زنده نگه داشتن عشق الهی در قلب خویش و جامعه، و تلاش برای اینکه نگذاریم محبت به خداوند در ما خاموش شود.
6- تقویت روحیه قیام در خود برای یاری دین خدا.
7- عدم نگرانی از ملامت فرهنگها و تفکرات غیر دینی در راه ایجاد حیات و روش دینی.