تربیت
Tarbiat.Org

گزینش تکنولوژی،از دریچه ی بینش توحیدی
اصغر طاهرزاده

روح جزء‌نگری غربی

وقتی روح توحیدی شناخته شد و جان و روان جامعه به آن منور گشت متوجه می‌شویم با فرهنگ غربی هرگز نمی‌توان به بشر خدمت کرد. چه بسا افرادی که با غفلت از بصیرت توحیدی، با ایجاد زمینه برای تحقق فرهنگ غربی، تصور می‌کنند به جامعه خدمت می‌کنند، غافل از آن که روح سکولاریسمی غربی کار را به لائیزاسیون و پشت کردن به توحید می‌کشاند و ملت را سرگردان و پریشان حال می‌کند. به قول معروف:
عطای بزرگان و ابر بهار

ببارند جایی که ناید به کار

فرهنگ غربی هر جا پا گذاشت بر خلاف ظاهر، بی‌برکتی به همراه آورد و مناسبات بین انسان و بستر طبیعی زندگی را به هم زد و انواع بیکاری‌ها گریبان جامعه را گرفت. این به ذات فرهنگ غربی برمی‌گردد، به همین جهت خودِ غرب با آن همه تلاشی که در استعمارِ سایر ملت‌ها انجام می‌دهد، تا خود را سر پا نگه‌دارد، در بحران گرفتار است. روح غربی خصلت کُل‌نگری را که در بینش توحیدی هست از دست داد و با روحیه‌ی جزء‌نگر خود با عالم و آدم برخورد کرد و متوجه نشد حکم کلی این عالم چیست. داستان دیدن فیل در تاریکی که مولوی در مثنوی ‌آورده نمونه خوبی است برای توصیف نگاه غربی و روح جزءنگری آن. مولوی می‌گوید:
پیل اندر خانه‏ى تاریك بود

عرضه را آورده بودندش هنود

از براى دیدنش مردم بسى

اندرآن ظلمت همى‏شد هركسى‏

دیدنش با چشم چون ممكن نبود

اندرآن تاریكى‏اش كف مى‏بسود

آن یكى را كف به خرطوم اوفتاد

گفت همچون ناودان است این نهاد

آن یكى را دست بر گوشش رسید

آن بر او چون باد بیزن شد پدید

آن یكى را كف چو بر پایش بسود

گفت شكل پیل دیدم چون عمود

آن یكى بر پشت او بنهاد دست

گفت‌خوداین‌پیل چون تختى بده ست

همچنین هر یك به جزوى كو رسید

فهم آن مى‏كرد و بر آن می‌تنید

از نظرگه گفتشان شد مختلف

آن یكى دالش لقب داد این الف‏

در كف هر كس اگر شمعى بدى

اختلاف از گفتشان بیرون شدى‏

چشم‌حس‌همچون‌كف‌دست‌است‌وبس

نیست كف را بر همه‏ى آن دست‏رس‏

پیام بزرگ این داستان این است که اگر با چشم جزء‌نگر، هر یک از اجزاء عالم را بنگرید این‌طور نیست که بتوانید بر کل عالم احاطه پیدا کنید و تصور صحیح از عالم به دست بیاورید، برای دیدن کلّیت هر چیزی بصیرت نیاز است و نه بَصَر. بصیرت با بینش توحیدی به دست می‌آید. همان بصیرتی که آن پیرمرد بسیجی مقلد امام خمینی(ره)به دست آورد، ولی روشنفکری که می‌خواهد با ملاک‌های غربی عالم را ارزیابی کند به دست نیاورد و به دست نمی‌آورد. در بینش توحیدی نظرها متوجه سُنن جاری در هستی می‌شود ولی در نگاه جزئی نگر انسان‌ها مشغول حادثه‌ها می‌گردند، بدون آن‌که بتوانند قاعده‌هایی را که این حادثه‌ها مدیریت می‌کنند، بشناسند.
این ساده نیست که شعار اصلی رسول خدا(ص)عبارت بود از: «قُولُوا لااِلهَ اِلاَّ الله تُفْلِحُوا»؛ یعنی رستگاری و آزادشدن از ظلمات زمانه به بینش توحیدی برمی‌گردد و این که متوجه باشی اراده واحدی تمام عالم را مدیریت می‌کند و نقش تعالی‌بخشی دارد. وقتی متوجه چنین نوری در عالم شدی، دیگر رستگار خواهی شد و حادثه‌ها تو را نمی‌رباید و مرعوب نمی‌کند. حالا همه ریزه‌کاری‌های تاریخ را هم نمی‌دانی، ندان، از نقشه‌های ریز سرویس‌های امنیتی هم خبر نداری، نداشته باش، کلیت قضیه در نزد توست. مثل قرآن که زاویه‌های ریز فرهنگ فرعونی را باز نمی‌کند ولی با طرح کلی آن فرهنگ ما را متوجه ناکامی آن فکر و فرهنگ می‌نماید تا متوجه برکت و کارآمدی فرهنگ توحیدی باشیم.
بصیرت توحیدی ما را متوجه سیر تاریخ به سوی دولت کریمه حق می‌نماید و این که فرهنگ ظلمانی به ظاهر همه‌گیر شده‌ی غرب، را دولت مستأجل بدانیم و یک لحظه نظر خود را به وعده خدا و حاکمیت انسان کامل به جایی دیگر معطوف نداریم. چنین توجهی نه تنها هیبت روح غربی را فرو می‌ریزد، بلکه قوت ادامه راه برای رسیدن به هدف متعالی را در ما صد چندان می‌کند.