حضرت یوسف(ع) در آیه مذکور یکی از مبانی مهم تفکر توحیدی و نتایجی را کـه بـه همـراه دارد، مطـرح فـرمـودنـد: در جواب سؤالی که دو نفـر همزندانی حضـرت- پیرامون خوابهایی که دیده بودند- از ایشان کردند، آن حضرت ابتدا در مقابل بینش مشرکانهی آنها تفسیر دقیقی از بینش توحیدی به میان کشیدند و سپس خواب آنها را تعبیر فرمودند. حضرت در نقد تفکر مشرکانه و آثار آن، سخنانی را بیان کردند که برای تفسیر و تحلیل همه جوامع لازم است تا ما نیز بتوانیم جلوههای مختلف شرک را در دورانهای مختلف بشناسیم و بیپایگاهی آن را در هستی به درستی تحلیل کنیم. جمله فوقالعاده دقیق حضرت یوسف(ع) موضوعِ ذهنی و توهمیبودن آرمانهای جامعه شرکآلود است. و این که جامعهی غیر توحیدی تمام همّت خود را بر اهداف ذهنی و ساختگی معطوف کرده است و لذا با تمام مظاهر جذابی که برای خود میسازد بر پوچی میتند و به بیهودگی گرفتار میشود. قرآن میفرماید: «ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا كُنتُمْ تُشْرِكُونَ، مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَل لَّمْ نَكُن نَّدْعُو مِن قَبْلُ شَیْئًا كَذَلِكَ یُضِلُّ اللَّهُ الْكَافِرِینَ»(15) در قیامت از مشرکین میپرسند؛ آنچه را به جای خدا میپرستیدید کجاست؟ میگویند؛ گم شد. خداوند به آنها میفرماید: اصلاً چیزی را به عنوان یک واقعیت خارجی نمیپرستیدید، آنها ساختهی ذهن شما بود.
بیهودهگرایی؛ ساختار همه جوامع غیر توحیدی است، با تمام تفاوتی که در طول تاریخ با هم داشتهاند، این جوامع پوچیها را بزرگ جلوه میدهند تا دلسپردن به آنها در انسانها شدت یابد و بتوان آنها را به جای معبود حقیقی قرار داد. همچنان که جباران خودشان شرایط بزرگ نمودن خود را فراهم میکنند، جوامع شرکآلود نیز با انواع بتها شرایط بزرگ جلوهدادن خود را فراهم مینمایند، اینجا چشم بصیرت یوسفی است که با اینهمه اُبهت، متوجه پوچبودن آنها میشود. میفرماید همه اینها با آن همه ظاهر فریبنده «أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم»؛ اسمهایی بیش نیستند که شما و پدرانتان روی آنها گذاردهاید بدون آنکه جذابیت حقیقی داشته باشند که بتوان به آنها دل سپرد و از معانی عالیه آنها بهرهمند شد. «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ» حکم از آن خدا است و همهی کارها باید به خدا ختم شود، همچنانکه همه کمالات از او شروع شده است، و لذا هر فکر و فرهنگی که مدعی شود میتواند به بشر برنامه دهد، دروغ میگوید و بشر را در حجاب و غفلت فرو میبرد.
در جلسه قبل روشن شد نه تکنولوژی مدرن و مدرنتر میتواند هدف بشر باشد و نه کارشناسان پدید آورنده تکنولوژی میتوانند جای پیامبران بنشینند. روشن شد سعادت بشر را خدا تعیین میکند و پیچیدگی زندگی در جهان مدرن هیچ چیزی را در رابطه با تعیین سعادت بشر توسط خدا عوض نمیکند. همچنان که هیچ چیز نمیتواند به جای خداوند معبود بشر شود و او را از پوچی و بیهودگی برهاند. تکنولوژی هر چند پیچیده و دقیق باشد از حیطه ابزار بودن خارج نمیشود، و غفلت بشرِ وَهمزده از این موضوع، انحراف را عمیقتر میکند و فاجعهی دوری از رهنمودهای انبیاء را بیشتر نمایان میکند.