تربیت
Tarbiat.Org

گزینش تکنولوژی،از دریچه ی بینش توحیدی
اصغر طاهرزاده

عقل شیطانی یا عقل قدسی

انبیاء آمدند تا بشریت نظر خود را به عالم بیکرانِ معنویت بیندازد و دلتنگی در دنیا را تذکری بداند برای سیر به سوی آن عالم. به طوری که به گفته مولوی:
آن جهان و راهش ار پیدا بُدی

کم کسی یک لحظه در اینجا بُدی

هرچه بشر از ایمان قلبی به عالم معنویت فاصله بگیرد بیشتر دلتنگ می‌شود و با مشغول‌شدن به ظاهر، به جای آن که دلتنگی خود را درمان کند، پنهان می‌کند. غیبتِ سنت انبیاء و جنبش توحیدی در زندگی به معنی غیبتِ عقل معنوی و روحیه‌ی طلب معنویات است، و اصالت‌دادن به امیال خیالی و وَهمی و سعی در دین‌زدایی و آزادی از هرگونه تکلیف الهی و اسارت در تحت تکالیف شیطانی،تکالیفی که تمدن‌های غیر توحیدی بر جوامع تحمیل می‌کنند.
ذات انسان عین مخلوق بودن و عین اتصال به خالق خود است و در فقر ذاتی قرار دارد، همین فقر ذاتی می‌طلبد که راهی بین او و خدا برقرار باشد تا فقر ذاتی خود را با اتصال به غنی مطلق به کمال بکشاند و انبیاء الهی راه چنین ارتباطی را به بشریت نمایاندند. حال اگر انسان‌ها به انبیاء الهی پشت کنند برای رفع فقر ذاتی خود به انواع اعمالی دست می‌زنند که همه آن‌ها پوچ و بی‌محتوا خواهد بود، از فیض هدایت دور گشته گرفتار روزمرّگی می‌شوند، چیزی که اولیاء الهی سخت از آن گریزانند و با تمام تلاش طالب حفظ بندگی خدا می‌باشند و ندا سر می‌دهند:
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد

که بستگان کمند تو رستگارانند

روحیه‌ی سیر به سوی اطاعت «الله» یکی از عمیق‌ترین ابعاد بشر است که در فرهنگ مدرنیته به جهت محدود شدن به ظواهر به کلی از آن غفلت شده، در حالی که اگر انسان متوجه این بُعد در خود بشود به دنبال بهترین معبود می‌گردد تا با اطاعت از او حقِ این بُعد را درست اداء کند و در این حال تاریکی جهل دوران تکنیک‌پرستی به خوبی برای او روشن می‌شود. زیرا در این حال بشر به عقل قدسی که همان «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن»؛(77) است دست یافته، و از عقل شیطانی و یا «نَکْرا» به کلی فاصله می‌گیرد. عقل حقیقی را رسول خدا(ص)به «حُسْن مَعرِفَتُ اللّه وَ حُسْن طَاعَة اللّه وَ حُسن الظنّ باللّه»؛(78) معنی کرده‌اند و حضرت صادق(ع) آنچه معاویه داشت را عقل شیطانی یا نکرا نامیدند. حال باید پرسید فرهنگ مدرنیته با چه عقلی در گردش است، آیا تربیت شدگان آن فرهنگ به حقیقتِ روحیه طاعت الله رسیده‌اند؟
فرهنگ غرب مدعی است بر مدار راسیونالیسم یا عقل اداره می‌شود ولی مسلّم این عقل آن عقلی نیست که انسان را متوجه جلال و جمال خداوند بکند و روحیه خشوع و اطاعت را در انسان بپروراند. اگر در متون روایی ما خداوند می‌فرماید بهتر از عقل خلق نکردم،(79) عقل را نیز به معنی اطاعت الهی معرفی می‌فرماید و لذا می‌توان گفت عقل غربی هیچ ارتباطی با عقل قدسی ندارد و به همان اندازه نیز متوجه انحراف خود نمی‌شود. این عقل به جای نبی‌الله، تکنیسین‌ها را قرار می‌دهد - تا پیروان خود را به مرتبه‌های عالی معبود وَهمی‌شان راهنمایی کند- در عقل تکنیکی پرستش هست، ولی پرستش صورت‌های متعالی تکنیک. در این نوع پرستیدن، عقلِ اطاعت در حجاب می‌رود و عقل ظاهربینی قوت می‌گیرد و روحیه خود استقلالی به جای بندگی خدا رشد می‌کند و از این عقل، روشنفکران دنیای مدرن پروریده می‌شوند و بشر مدار تفکر قرار می‌گیرد و ترقی ماشینی، هدف جریان روشنفکری می‌شود و لذا مقصدشان غرب خواهد بود.
روشنفکر پروریده‌شده توسط عقلِ تکنیکی عالَمش عالَم غیر دینی است، اگر بتواند به‌کلی دین را نفی می‌کند و اگر نتواند به اسم خرافه‌زدایی آن قدر از آن می‌زند که در عمل به جز یک باور شخصی از دین نمی‌ماند و ساحت جامعه به دست عقلِ سکولار که در عمل لائیک خواهد بود، می‌افتد. و چنین القاء می‌شود که دوره دین گذشته است و از این طریق پشت‌کردن به توحید را به نهایت می‌رسانند.