تربیت
Tarbiat.Org

گزینش تکنولوژی،از دریچه ی بینش توحیدی
اصغر طاهرزاده

تقابل غرب با کدام اسلام؟

در حال حاضر اندیشه غربی همچون آبشاری به داخل کشورهای جهان سرازیر است و فرهنگ مخصوص به خود را بر اندیشه جوانان حاکم می‌کند و اسلامی را نشانه رفته است که با سکولاریسم نمی‌سازد، اسلامی که معتقد است جامعه اسلامی همه چیزش باید اسلامی باشد.
اندیشه غربی بدون آن‌که هویت غیر قدسی خود را بر ملا کند سعی دارد دین را طوری معنی کند که در عمل راه انسان‌ها از سیر به سوی عالم معنی و قدس بسته شود و از این طریق به شدت از نظر معنوی آن را تقلیل می‌دهد تا آنجا که پیامبر (ص)را یک عارف بزرگ که احوالات معنوی خوبی داشته معرفی می‌کند- بدون آن که از طرف خدا پیامی آورده باشد، یا خداوند او را مأمور ابلاغ احکام الهی کرده باشد- و قرآن را هم سخنان حکیمانه‌ای می‌داند که توسط آن عارف بزرگ به‌وجود آمده است، حال هرکس خواست به آن عمل کند و هرکس هم نخواست به آن عمل نکند، در نظام هستی تفاوتی بین آن دو نیست، و این‌طور هم نیست که آن‌کس که به قرآن عمل می‌کند سرنوشتی جدای آن کس که به قرآن پشت کرده داشته باشد.
تا ماهیت فرهنگ غربی و اندیشه‌ی سکولاریسم درست شناخته نشود، نمی‌‌توانیم خاستگاه سخنان فوق را درست ارزیابی کنیم و تا آن سخنان درست ارزیابی نشود نمی‌توانیم راه ورود برای خنثی کردن آن را درست انتخاب نمائیم، و تا جایگاه حقیقی دین به عنوان جلوه ربوبیت رب‌العالمین تبیین نشود، تفکر سکولاریسم می‌تواند خدای خالق را به جای خدای رب‌العالمین قرار ‌دهد و نبوت و شریعت را که ظهور ربوبیت خدای رب‌العالمین است نادیده ‌بگیرد.
سکولاریسم منکر خدای خالق نیست، می‌پذیرد که خدا ما را خلق کرده و معتقد است اعتقاد به چنین خدایی برای بهداشت روان خوب است، ولی نمی‌پذیرد که خداوند توسط پیامبرانش دستوراتی جهت تنظیم تمام مناسبات بشر آورده است. معتقد است پیامبران می‌پندارند- آری می‌پندارند! - رسالتی از طرف خدا برای اصلاح امور بشر دارند، ولی خداوند چنین رسالتی بر دوش آن‌ها نگذارده،(55) سکولاریسم چون صفت ربوبیت را برای خدا منکر است، معتقد است خردِ جمعی باید امور بشر را سر و سامان دهد. نه تنها معتقد به صفت ربوبیت برای خداوند نیست، بلکه به شدت با اسلامی که معتقد است باید به کمک دستورات قرآن تمام مناسبات بشری سازماندهی شود، مخالف است و با چنین تفکری سر جنگ دارد.
تفکر غربی دین را مربوط به قسمت‌های روحی و فردی بشر می‌داند ولی هر جا، جای مسائل جدّی زندگی بشر است مثل قوانین اجتماعی و مسائل تربیتی و آموزشی، آنجا باید دین حذف شود و نظر کارشناسِ تفکر سکولاریسم ملاک عمل قرار گیرد. درست همان جایی که دین نقش اساسی دارد و می‌تواند سرنوشت بشر را به سوی سعادت سوق دهد و انبیاء آمده‌اند تا با تعریفی صحیح از انسان و زندگی راه برون رفت از بحران‌های زندگی زمینی را به بشر آموزش دهند، درست همین جا نقش دین بی‌رنگ می‌شود.
سرمایه قرآن و سنت و اهل بیت ( تنها سرمایه‌ای است که می‌تواند بشرِ این قرن را از این ورطه هلاکت‌آور برهاند، زیرا اگر غرب با کتاب مقدس تحریف‌شده‌ای روبه‌روست که مجبور است محترمانه آن را از خدا منقطع کند، قرآن چنین نیست و هنوز هم با بانک بلند ندا سر می‌دهد: «وَإِن كُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ...»؛(56) اگر در شک هستند که این قرآن را ما بر بنده خود نازل نکردیم پس لااقل یک سوره‌ای مثل آن بیاورید. و به قول پرفسور هانری‌كُربن، اسلام‌شناسِ فرانسوی: « به عقیدة من تشیع تنها مذهبی است كه رابطة هدایت الهیه میان خدا و خلق را برای همیشه نگه داشته است و به استمرار ولایت اعتقاد دارد... تنها مذهب تشیع است كه می‌گوید: نبوت؛ با رحلت حضرت محمد(ص)ختم شد، اما ولایت كه همان رابطة هدایت و تكمیل است، پس از رحلت آن حضرت هم‌چنان باقی است. مهدی؛ حقیقتی زنده است كه هرگز نظریه‌های علمی نمی‌توانند او را از خرافات بشمارند و او را از فهرست حقایق حذف كنند.»(57)