تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تکرار تاریخ و درس عبرت

آیه بعد برای بیدار ساختن این گروه از منافقان، آینه تاریخ را پیش روی آنها می گذارد، و با مقایسه زندگی آنان با منافقان و گردنکشان پیشین، عبرت انگیزترین درسها را به آنها می دهد، و می گوید: شما همانند منافقان پیشین هستید، و همان مسیر و برنامه و سرنوشت شوم را تعقیب می کنید (کالذین من قبلکم).

((همانها که از نظر نیرو از شما قویتر، و از نظر اموال و فرزندان از شما افزونتر بودند)) (کانوا اشد منکم قوة و اکثر اموالا و اولادا).

((آنها از نصیب و بهره خود در دنیا، در طریق شهوات و آلودگی و گناه و فساد و تبهکاری، بهره گرفتند، شما منافقان این امت نیز از نصیب و بهره خود همان گونه که منافقان پیشین بهره گرفته بودند، بهره برداری کردید))

(فاستمتعوا بخلاقهم فاستمتعتم بخلاقکم کما استمتع الذین من قبلکم بخلاقهم)

((خلاق)) در لغت به معنی نصیب و بهره است، و چنانکه راغب در
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 33@@@
مفردات گوید: از ریشه ((خلق)) گرفته شده است (گویا به این جهت که انسان بهره های خود را متناسب خلق و خوی خود در این جهان دریافت می دارد).

سپس می گوید: شما در کفر و نفاق و سخریه و استهزاء مؤمنان، فرو رفتید، همانگونه که آنها در این امور فرو رفتند (و خضتم کالذی خاضوا).**جمله کالذی خاضوا در واقع به معنی کالذی خاضوا فیه است، و به تعبیر دیگر تشبیه فعل منافقان امروز به فعل منافقان پیشین است، همانگونه که در جمله قبل بهره گیری آنها را از نعمتها و مواهب الهی در راه شهوات، به بهره گیری منافقان پیشین تشبیه می کند بنابراین تشبیه شخص به شخص نیست که ناچار شویم (الذی) را به معنی (الذین) (یعنی مفرد را به معنی جمع) بگیریم، بلکه تشبیه عمل به عمل است.***

سرانجام پایان کار منافقان پیشین را برای هشدار به گروه منافقان معاصر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و همه منافقان جهان، با دو جمله بیان می کند:

نخست اینکه: آنها کسانی هستند که همه اعمالشان در دنیا و آخرت بر باد رفته و می رود، و هیچ نتیجه مثبتی از آن عائدشان نمی گردد

(اولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الاخرة).

دیگر اینکه آنها زیانکاران حقیقی، و خسران یافتگان واقعی هستند

(و اولئک هم الخاسرون).

آنها ممکن است استفاده های موقت و محدودی از اعمال نفاق آمیز خود ببرند، ولی اگر درست بنگریم می بینیم نه در زندگی این دنیا از این رهگذر طرفی می بندند، و نه در جهان دیگر بهره ای دارند، همانگونه که تاریخ اقوام پیشین این واقعیت را روشن می سازد که چگونه نکبتهای نفاق دامانشان را گرفت و آنها را به زوال و نابودی کشاند، و عاقبت شوم و شرشان روشنگر سرنوشت آنها در جهان دیگر است. هنگامی که می بینیم آنها با آنهمه امکانات، و اموال و فرزندان، به جائی
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 34@@@
نرسیدند، و اعمالشان به خاطر بی ریشه بودن تحت تاثیر عامل نفاق همگی حبط و نابود شد، شما که در سطحی پائین تر از آنها از نظر قدرت و توانائی قرار دارید به طریق اولی به چنان سرنوشت شومی گرفتار خواهید شد.

بعد روی سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کرده، به عنوان استفهام انکاری چنین می گوید: آیا این گروه منافق از سرنوشت امتهای پیشین، قوم نوح، و عاد، و ثمود، و قوم ابراهیم، و اصحاب مدین (قوم شعیب) و شهرهای ویران شده قوم لوط با خبر نشدند (الم یاتهم نبا الذین من قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و المؤتفکات).**(مؤتفکات) از ماده (ائتفاک) به معنی انقلاب و زیر و رو شدن است، و اشاره به شهرهای قوم لوط است که به وسیله زلزله شدید زیر و رو گردید.***

این اقوام که روزگاری بخشهای مهمی از جهان را در اختیار داشتند، هر کدام بر اثر تبهکاری و طغیان و سرکشی، و فرار از حق و عدالت، و پرداختن به انواع ظلم و بیدادگری و فساد، به نوعی گرفتار کیفر الهی گشتند.

قوم نوح با امواج کوبنده طوفان و غرقاب، و قوم عاد (قوم هود) به وسیله بادهای تند و وحشتزا، و قوم ثمود (قوم صالح) با زلزله های ویرانگر، و قوم ابراهیم با سلب انواع نعمتها، و اصحاب مدین (قوم شعیب) به وسیله ابر آتشبار، و قوم لوط با زیر و رو شدن شهرهای آنان همگی نابود شدند.

تنها جسمهای بیجان، و استخوانهای پوسیده در زیر خاک، و یا در میان امواج آب، از آنان باقی ماند.

اینها ماجراهای تکان دهنده ای است که مطالعه و بررسی آن هر انسانی را که کمترین احساس در قلب او باشد تکان می دهد.

هر چند خداوند آنها را هیچگاه از لطف خود محروم نساخت، و پیامبرانشان
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 35@@@
را با دلائل روشن برای هدایت آنان فرستاد (اتتهم رسلهم بالبینات).

ولی آنها به هیچیک از مواعظ و اندرزهای این مردان الهی گوش فرا ندادند و برای زحمات طاقتفرسایشان در راه روشنگری خلق خدا ارجی ننهادند.

بنابراین هرگز خداوند به آنها ستم نکرد، این خودشان بودند که به - خویشتن ستم روا داشتند! (فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون).