تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 68-70

آیه و ترجمه

قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سبْحَنَهُ هُوَ الْغَنیُّ لَهُ مَا فی السمَوَتِ وَ مَا فی الاَرْضِ إِنْ عِندَکم مِّن سلْطنِ بهَذَا أَ تَقُولُونَ عَلی اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ(68)

قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْترُونَ عَلی اللَّهِ الْکَذِب لا یُفْلِحُونَ(69)

مَتَعٌ فی الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذَاب الشدِیدَ بِمَا کانُوا یَکْفُرُونَ(70)

ترجمه:

68 - گفتند خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده، منزه است (از هر عیب و نقص و احتیاجی) او بی نیاز است، از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، شما هیچگونه دلیلی بر این ادعا ندارید، آیا بخدا نسبتی می دهید که نمی دانید؟!

69 - بگو آنها که به خدا دروغ می بندند (هرگز) رستگار نمی شوند.

70 - (حداکثر) بهره ای از دنیا دارند سپس بازگشتشان به سوی ماست و بعد، مجازات شدید در برابر کفرشان به آنها می چشانیم!.

تفسیر:
این آیات نیز همچنان بحث با مشرکان را ادامه داده یکی از دروغها و تهمتهای آنها را نسبت به ساحت مقدس خداوند بازگو، نخست می گوید:

((آنها گفتند خداوند برای خود فرزندی اختیار کرده است))! (قالوا اتخذ الله ولدا).

این سخن را در درجه اول مسیحیان در مورد حضرت مسیح، سپس بت پرستان عصر جاهلی در مورد فرشتگان که آنها را دختران خدا می پنداشتند، و یهود در مورد ((عزیر)) گفتند.
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 346@@@
قرآن از دو راه به آنها پاسخ می گوید:

نخست اینکه ((خداوند از هر عیب و نقص منزه است، و از همه چیز بی نیاز است)) (سبحانه هو الغنی).

اشاره به اینکه نیاز به فرزند یا به خاطر احتیاج جسمانی به نیرو، و کمک او است، و یا به خاطر نیاز روحی و عاطفی، و از آنجا که خداوند از هر عیب و نقصی و از هر کمبود وضعی منزه است و ذات پاکش یک پارچه غنا و بی نیازی است ممکن نیست برای خود فرزندی انتخاب کند.

((او مالک همه موجوداتی است که در آسمانها و زمین است)) (له ما فی السموات و ما فی الارض).

و با اینحال چه معنی دارد که او فرزندی برای خود انتخاب کند تا او را آرامش ببخشد و یا به او کمک کند؟!

جالب اینکه در اینجا تعبیر به ((اتخذ)) (انتخاب و اختیار کرد) شده است و این نشان می دهد که آنها معتقد بودند فرزندی از خداوند متولد نشده بلکه می گفتند خدا موجوداتی را به فرزندی خود برگزیده است، درست همانند کسانی که از آنها فرزند نمی شود و کودکی را از پرورشگاه و مانند آن برای خود انتخاب می کنند، به هر حال این جاهلان کوته بین گرفتار اشتباه مقایسه خالق و مخلوق بودند، و ذات بی نیاز خدا را به وجود محدود و نیازمند خویش مقایسه می کردند.

دومین پاسخی را که قرآن به آنها می گوید این است که: هر کس ادعائی دارد باید دلیلی بر مدعای خود اقامه کند ((آیا شما بر این سخن دلیلی دارید؟ نه، هیچ دلیلی نزد شما برای این ادعا وجود ندارد)) (ان عندکم من سلطان بهذا).

با اینحال ((آیا به خدا نسبتی می دهید که حداقل از آن آگاهی ندارید)) (اتقولون علی الله ما لا تعلمون).
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 347@@@
یعنی به فرض که دلیل روشن نخست را نپذیرید، بالاخره این حقیقت را نمی توانید انکار کنید که گفتار شما یک تهمت و قول به غیر علم است.

در آیه بعد سرانجام شوم افترا و تهمت بر خدا را بازگو می کند:

روی سخن را متوجه پیامبرش کرده می گوید: ((به آنها بگو: کسانی که بر خدا افترا می بندند و دروغ می گویند هرگز روی رستگاری را نخواهند دید)) (قل ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون).

فرضا که آنها بتوانند با دروغها و افتراهای خود چند صباحی به مال و منال دنیا برسند ((این تنها یک متاع زودگذر این جهان است، سپس به سوی ما باز - می گردند و ما عذاب شدید را در مقابل کفرشان به آنها می چشانیم)) (متاع فی الدنیا ثم الینا مرجعهم ثم نذیقهم العذاب الشدید بما کانوا یکفرون).

در واقع این آیه و آیه قبل دو نوع مجازات برای این دروغگویان که به خدا نسبت ناروای اختیار فرزند می دهند بیان می کند یکی اینکه هیچگاه این دروغ و تهمت مایه فلاح و رستگاری آنها نیست، و هرگز آنان را به هدفشان نمی رساند، بلکه در بیراهه ها سرگردان می شوند و بدبختی و شکست دامنشان را می گیرد.

دیگر اینکه فرضا که با این حرفها چند روزی مردم را اغفال کنند و از آئین بت پرستی به نوائی برسند، ولی این تمتع و بهره گیری دوام و بقائی ندارد و عذاب جاودان الهی در انتظار آنها است.

نکته ها

در آیات فوق به مفهوم چند کلمه باید درست توجه کرد:

1 - کلمه ((سلطان)) در اینجا به معنی دلیل است، این کلمه از کلمه دلیل هم
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 348@@@
پرمعنی تر و هم رساتر است، زیرا دلیل به معنی راهنما است اما سلطان به معنی چیزی است که انسان را برطرف مقابل مسلط می سازد و متناسب موارد بحث و مجادله و گفتگو است، و اشاره به دلیل کوبنده است.

2 - ((متاع)) به معنی چیزی است که انسان از آن بهره می گیرد، و مفهوم آن بسیار وسیع است و تمام وسائل زندگی و مواهب مادی را شامل می شود، راغب در کتاب ((مفردات)) می گوید: ((کلما ینتفع به علی وجه ما، فهو متاع و متعة)): هر چیزی که به نحوی انسان از آن بهره می گیرد به آن متاع یا متعه گفته می شود.

3 - تعبیر به ((نذیقهم)) (به آنها می چشانیم) که در مورد عذاب الهی به کار رفته اشاره به این است که این مجازات چنان به آنها می رسد که گوئی با زبان و دهان خویش آن را می چشند، این تعبیر بسیار رساتر از مشاهده و حتی لمس کردن عذاب است.
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 349@@@