تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

باز هم کار شکنی منافقان

@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 63@@@
در این آیات نیز سخن همچنان پیرامون معرفی منافق، وسیله اعمال و رفتار و افکار آنها است، تا مسلمانان به روشنی این گروه را بشناسند و تحت تاثیر نقشه های شوم آنان قرار نگیرند.

نخست می فرماید آنها که در تبوک) از شرکت در جهاد تخلف جستند، و با عذرهای واهی در خانه های خود نشستند، و به گمان خود سلامت را بر خطرات میدان جنگ ترجیح دادند، از این عملی که بر ضد رسولخدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مرتکب شدند، خوشحالند (فرح المخلفون بمقعدهم خلاف رسول الله).

و از اینکه در راه خدا با مال و جان خود جهاد کنند و به افتخارات بزرگ مجاهدان نائل گردند کراهت داشتند (و کرهوا ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله).

آنها به تخلف خودشان از شرکت در میدان جهاد قناعت نکردند، بلکه با وسوسه های شیطانی کوشش داشتند، دیگران را نیز دلسرد یا منصرف سازند و به آنها گفتند: در این گرمای سوزان تابستان به سوی میدان نبرد حرکت نکنید

(و قالوا لا تنفروا فی الحر).

در حقیقت آنها می خواستند هم اراده مسلمانان را تضعیف کنند، و هم شریک های بیشتری برای جرمشان فراهم سازند.

سپس قرآن روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) کرده و با لحن قاطع و کوبنده ای به آنها چنین پاسخ می گوید: به آنها بگو آتش سوزان دوزخ از این هم گرمتر و سوزانتر است اگر بفهمند! (قل نار جهنم اشد حرا لو کانوا یفقهون)

ولی افسوس که بر اثر ضعف ایمان، و عدم درک کافی، توجه ندارند که چه آتش سوزانی در انتظار آنها است آتشی که یک جرقه کوچکش از آتشهای دنیا سوزنده تر است.

دو آیه بعد اشاره به این می کند که آنها به گمان اینکه پیروزی بدست
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 64@@@
آورده اند و با تخلف از جهاد و دلسرد کردن بعضی از مجاهدان به هدفی رسیده اند، قهقهه سر می دهند و بسیار می خندند، همانگونه که همه منافقان در هر عصر و زمان چنینند.

ولی قرآن به آنها اخطار می کند که باید کم بخندند و بسیار بگریند

(فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا).

گریه برای آینده تاریکی که در پیش دارند، گریه برای مجازاتهای دردناکی که در انتظار آنها است، گریه به خاطر اینکه همه پلهای بازگشت را پشت سر خود ویران ساخته اند، و بالاخره گریه برای اینکه اینهمه استعداد و سرمایه عمر را از دست داده و رسوائی و تیره روزی و بدبختی برای خود خریده اند.

و در آخر آیه می فرماید: این جزای اعمالی است که آنها انجام می دادند

(جزاء بما کانوا یکسبون).

از آنچه گفتیم روشن شد که منظور این است این گروه باید در این جهان کم بخندند و بیشتر گریه کنند، زیرا مجازاتهای دردناکی در پیش دارند که اگر از آن آگاه شوند بسیار گریه خواهند کرد و کمتر می خندند.

ولی گروهی از مفسران احتمال دیگری در معنی این جمله داده اند و آن اینکه: اینها هر قدر بخندند با توجه به عمر کوتاه دنیا خنده آنان کم خواهد بود، و در آخرت آنقدر باید گریه کنند که گریه های دنیا در برابر آن ناچیز است.

ولی تفسیر اول با ظاهر آیه و تعبیرات مشابه آن که در گفته ها و نوشته ها می آید سازگارتر است بخصوص اینکه لازمه تفسیر دوم این است که صیغه امر به معنی اخبار بوده باشد و این بر خلاف ظاهر است.

حدیث معروفی که بسیاری از مفسران از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل کرده اند که
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 65@@@
فرمود: لو تعلمون ما اعلم لضحکتم قلیلا و لبکیتم کثیرا: اگر آنچه را من (از کیفرهای هولناک قیامت) می دانم شما هم می دانستید، کم می خندیدید و بسیار گریه می کردید نیز شاهد معنی اول است (دقت کنید).

در آخرین آیه مورد بحث اشاره به یکی دیگر از روشهای حساب شده و خطرناک منافقان می کند و آن اینکه آنها به هنگامی که کار خلافی را آشکارا انجام می دهند برای تبرئه خود ظاهرا در مقام جبران برمی آیند و با این نوسانها و اعمال ضد و نقیض، چهره اصلی خود را پنهان می دارند.

آیه می گوید: هرگاه خداوند ترا به سوی گروهی از اینها بازگرداند و از تو اجازه بخواهند که در میدان جهاد دیگری شرکت کنند، به آنها بگو هیچگاه با من در هیچ میدان جهادی شرکت نخواهید کرد، و هرگز همراه من با دشمنی نخواهید جنگید! (فان رجعک الله الی طائفه منهم فاستاذنوک للخروج فقل لن تخرجوا معی ابدا و لن تقاتلوا معی عدوا)

یعنی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) باید آنها را برای همیشه مایوس کند، و روشن سازد که به اصطلاح حنایشان دیگر رنگی نخواهد داشت و کسی فریبشان را نخواهد خورد، و این گونه دامها را چه بهتر که برچینند و به جای دیگری ببرند که در اینجا کسی دیگر به دامشان نخواهد افتاد!.

ذکر این نکته نیز لازم است که جمله طائفه منهم (گروهی از ایشان) نشان می دهد که همه آنان حاضر نبودند از این طریق وارد شوند و پیشنهاد شرکت در جهاد دیگری را عرضه بدارند، شاید به خاطر اینکه بعضی بقدری رسوا و شرمنده بودند که حتی حاضر به حضور در محضر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و چنین پیشنهادی نمی شدند.

سپس دلیل عدم قبول پیشنهاد آنها را چنین بیان می کند: شما برای
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 66@@@
نخستین بار راضی شدید که از میدان جهاد کناره گیری کنید و در خانه ها بنشینید، هم اکنون نیز به متخلفان بپیوندید، و با آنها در خانه ها بنشینید، ((انکم رضیتم بالقعود اول مرة فاقعدوا مع الخالفین)).

در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

1 - شک نیست که اگر این گروه از منافقان پس از تخلف، پشیمان می شدند و توبه می کردند، و سپس برای شستشوی گناه سابق خود پیشنهاد در میدانهای جهاد دیگر داشتند، خدا از آنها میپذیرفت، و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) دست رد به سینه آنها نمی گذارد، بنا بر این معلوم می شود که این پیشنهاد نیز یکنوع شیطنت و کار منافقانه بوده است، و به اصطلاح تاکتیکی بوده برای استتار چهره زشت خود و ادامه به اعمال سابق.

2 - کلمه خالف به معنی متخلف است، و اشاره به کسانی است که در میدان جهاد، با عذر و یا بدون عذر شرکت نداشتند.

بعضی نیز گفته اند که خالف به معنی مخالف است، اشاره به اینکه شما هم بروید و با گروه مخالفان همصدا شوید، و این کلمه را به معنی فاسد نیز تفسیر کرده اند، چه اینکه خلوف به معنی فساد و خالف به معنی فاسد در لغت آمده است.

این احتمال نیز وجود دارد که همه معانی بالا از این کلمه در آیه فوق اراده شده باشد چرا که گروه منافقان و دوستان آنان دارای تمام این صفات رذیله بوده اند.

3 - باز تذکر این موضوع را لازم می دانیم که مسلمانان عصر ما نیز در
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 67@@@
برابر منافقان محیط خود که از روشهای مشابهی با منافقان اعصار پیشین استفاده می کنند، باید از همان برنامه محکم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پیروی کرده و یکبار که در دام آنان افتادند، دیگر فریب آنها را نخورند و به اشکهای تمساحانه آنها وقعی ننهند که مرد مسلمان هیچگاه دو بار در یک دام نمی افتد!.