تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

یک تجارت بی نظیر

از آنجا که در آیات گذشته در باره متخلفان و جهاد سخن به میان آمد، در این دو آیه مقام والای مجاهدان با ایمان، با ذکر مثال جالبی، بیان شده است.
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 148@@@
در این مثال خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفی کرده و می گوید ((خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری می کند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان می دهد)) (ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة)

و از آنجا که در هر معامله در حقیقت ((پنج رکن اساسی)) وجود دارد که عبارتند از خریدار، فروشنده، متاع، قیمت و سند معامله، خداوند در این آیه به تمام این ارکان اشاره کرده است.

خودش را ((خریدار)) و مؤمنان را ((فروشنده)) و جانها و اموال را ((متاع)) و بهشت را ((ثمن)) (بها) برای این معامله قرار داده است.

منتها طرز پرداخت این متاع را با تعبیر لطیفی چنین بیان می کند: ((آنها در راه خدا پیکار می کنند، و دشمنان حق را می کشند و یا در این راه کشته می شوند و شربت شهادت را می نوشند)) (یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون)

در حقیقت دست خدا در میدان جهاد برای تحویل گرفتن این متاع اعم از جان، و یا اموالی که در جهاد مصرف می شود آماده است!.

و به دنبال آن به ((اسناد)) معتبر و محکم این معامله که پنجمین رکن است اشاره کرده می فرماید: ((این وعده حقی است بر عهده خداوند که در سه کتاب آسمانی تورات، انجیل و قرآن آمده است)) (وعدا علیه حقا فی التورات و الانجیل و القرآن).

البته با توجه به تعبیر (فی سبیل الله) به خوبی روشن می شود که خداوند خریدار جانها و تلاشها و کوششها و مجاهدتهاایست که در راه او صورت می گیرد یعنی در راه پیاده کردن حق و عدالت و آزادی و نجات انسانها از چنگال کفر و ظلم و فساد.

سپس برای تاءکید روی این معامله بزرگ اضافه می کند ((چه کسی وفادارتر
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 149@@@
به عهدش از خدا است؟ (و من اوفی بعهده من الله).

یعنی گر چه بهای این معامله فورا پرداخته نمی شود، اما خطرات نسیه را در بر ندارد! چرا که خداوند به حکم قدرت و توانائی و بی نیازی از هر کس نسبت به عهد و پیمانش ‍ وفادارتر است، نه فراموش می کند، نه از پرداخت عاجز است، و نه کاری بر خلاف حکمت انجام می دهد که از آن پشیمان گردد و نه العیاذ بالله خلاف می گوید، بنابراین هیچگونه جای شک و تردید در وفاداری او به عهدش، و پرداختن بها در راس موعد، باقی نمی ماند.

و از همه جالبتر اینکه پس از انجام مراسم این معامله، همانگونه که در میان تجارت کنندگان معمول است، به طرف مقابل تبریک گفته و معامله را معامله پر سودی برای او می خواهد و می گوید: ((بشارت باد بر شما به این معامله ای که انجام دادید)) (فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به)**(فاستبشروا) از ماده (بشارت) در اصل از (بشره) به معنی صورت گرفته شده است واشاره به خوشحالی و خرسندی است که آثار آن در صورت انسان آشکار شود.***

((و این پیروزی و رستگاری بزرگی برای همه شما است)) (و ذلک هو الفوز العظیم).

نظیر همین مطلب به عبارات دیگری در سوره صف، در آیات 10 و 11 آمده است، آنجا که می فرماید ((یا ایها الذین آمنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون)). یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار و مساکن طیبة فی جنات عدن ذلک الفوز العظیم))

در اینجا انسان از این همه لطف و محبت پروردگار در حیرت فرو می رود، خداوندی که مالک همه عالم هستی، و حاکم مطلق بر تمام جهان آفرینش است،
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 150@@@
و هر کس هر چه دارد از ناحیه او دارد، در مقام خریداری همین مواهبی که به بندگان بخشیده بر می آید و اعطائی خود را به بهائی صد چندان می خرد.

عجیبتر اینکه جهادی که باعث سر بلندی خود انسان و پیروزی و افتخار هر قوم و ملتی است، و ثمراتش سرانجام به خود آنها باز می گردد، به عنوان پرداخت این متاع شمرده است.

و با اینکه باید در مقابل متاع و بها معادله ای باشد این تعادل را نادیده گرفته و سعادت جاویدان را در برابر یک متاع ناپایدار که به هر حال فانی شدنی است (خواه در بستر بیماری و خواه در میدان جنگ) قرار داده.

و ازین مهمتر، با اینکه خدا از همه راستگویان راستگوتر است و نیاز به هیچگونه سند و تضمینی ندارد، مهمترین اسناد و تضمینها را برای بندگانش قائل شده است.

و در پایان این معامله بزرگ به آنها تبریک می گوید و بشارت می دهد، آیا لطف و محبت و مرحمت از این بالاتر تصور می شود؟!

و آیا معامله ای از این پرسودتر وجود دارد؟

لذا در حدیثی از ((جابر بن عبد الله انصاری)) می خوانیم هنگامی که آیه فوق نازل شد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در مسجد بود، حضرت آیه را با صدای بلند تلاوت کرد و مردم تکبیر گفتند، مردی از انصار پیش آمد از روی تعجب از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) پرسید: راستی این آیه بود که نازل شد؟ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود آری.

مرد انصاری گفت ((بیع ربیح لا نقیل و لا نستقیل)): چه معامله پر سودی؟ نه این معامله را باز می گردانیم و نه اگر بازگشتی از ما بخواهند می پذیریم!**درالمنثور (طبق نقل تفسیر المیزان).***
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 151@@@
همانگونه که روش قرآن مجید است که در آیه ای سخنی را به اجمال برگذار می کند و در آیه بعد به شرح و توضیح آن می پردازد، در دومین آیه مورد بحث مؤمنان را که فروشنده گان جان و مال به خدا هستند با نه صفت بارز معرفی می کند.

1 - ((آنها توبه کارانند)) و دل و جان خود را به وسیله آب توبه از آلودگی گناه شستشو می دهند (التائبون).

2 - ((آنها عبادت کارانند و در پرتو راز و نیاز با خدا و پرستش ذات پاک او خود سازی می کنند)). (العابدون)

3 - ((آنها در برابر نعمتهای مادی و معنوی پروردگار سپاس می گویند)) (الحامدون).

4 - ((آنها از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگری رفت و آمد دارند)) (السائحون).

و به این ترتیب برنامه های خود سازی آنان در پرتو عبادت، در محیط محدودی خلاصه نمی شود، و به افق خاصی تعلق ندارد، بلکه همه جا کانون عبودیت پروردگار و خودسازی و تربیت برای آنها است، و هر کجا درسی در این زمینه باشد طالب آنند.

((سائح)) در اصل از ماده ((سیح)) و ((سیاحت)) به معنی جریان و استمرار گرفته شده.

و در اینکه منظور از سائح در آیه فوق چه نوع سیاحت و جریان و استمراری است در میان مفسران گفتگو است.

بعضی همانگونه که در بالا گفتیم سیر در میان کانونهای عبادت گرفته اند، در حدیثی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می خوانیم ((سیاحة امتی فی المساجد)) ((سیاحت امت من در مساجد است)).**تفسیر المیزان ذیل آیه مورد بحث.***
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 152@@@
بعضی دیگر ((سائح)) را به معنی ((صائم)) و روزه دار گرفته اند، زیرا روزه یک کار مستمر در سراسر روز است، در حدیث دیگری می خوانیم که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود ((ان السائحین هم الصائمون)): ((سائحان روزه دارانند)).**تفسیر نور الثقلین و بسیاری از تفاسیر دیگر.***

بعضی دیگر از مفسران سیاحت را به معنی سیر و گردش در روی زمین و مشاهده آثار عظمت خدا و شناخت جوامع بشری و آشنائی به عادات و رسوم و علوم و دانشهای اقوام که اندیشه انسان را زنده و فکر او را پخته می سازد، دانسته اند.

بعضی دیگر از مفسران سیاحت را به معنی سیر و حرکت به سوی میدان جهاد و مبارزه با دشمن می دانند، و حدیث نبوی معروف را ((ان سیاحة امتی الجهاد فی سبیل الله)) ((سیاحت امت من جهاد در راه خدا است))**تفسیر المیزان و تفسیر المنار ذیل آیه مورد بحث.*** شاهد آن گرفته اند.

و سر انجام بعضی آنرا به معنی سیر عقل و فکر در مسائل مختلف مربوط به جهان هستی، و عوامل سعادت و پیروزی، و اسباب شکست و ناکامی دانسته اند.

ولی با توجه به اوصافی که قبل و بعد از آن شمرده شده معنی اول مناسبتر از همه به نظر می رسد، هر چند اراده تمام این معانی از این کلمه، نیز کاملا ممکن است، زیرا همه این مفاهیم در مفهوم سیر و سیاحت جمع است.

5 - ((آنها که در برابر عظمت خدا رکوع می کنند)) (الراکعون).

6 - ((آنها که سر بر آستانش می سایند و سجده می آورند)) (الساجدون).

7 - ((آنها که مردم را به نیکیها دعوت می کنند)) (الامرون بالمعروف).

8 - ((آنها که تنها به وظیفه دعوت به نیکی قناعت نمی کنند بلکه با هرگونه فساد و منکری می جنگند)) (و الناهون عن المنکر).
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 153@@@
9 - و ((آنها که پس از ادای رسالت امر به معروف و نهی از منکر، به آخرین و مهمترین وظیفه اجتماعی خود یعنی حفظ حدود الهی، و اجرای قوانین او، و اقامه حق و عدالت قیام می کنند)) (و الحافظون لحدود الله).

پس از ذکر این صفات نه گانه، خداوند بار دیگر چنین مؤمنان راستین و تربیت یافتگان مکتب ایمان و عمل را تشویق می کند، و به پیامبرش می گوید ((این مؤمنان را بشارت ده)) (و بشر المؤمنین).

و از آنجا که متعلق بشارت ذکر نشده و یا به تعبیر دیگر بشارت بطور مطلق آمده است، مفهوم وسیعی را می فهماند که هر خیر و سعادتی را در بر می گیرد، یعنی آنها را به هر خیر و هر سعادت و هر گونه افتخار بشارت ده!.

توجه به این نکته نیز لازم است که قسمتی از این صفات نه گانه (شش صفت اول) مربوط به جنبه های خودسازی و تربیتی افراد است، و قسمت دیگری (دو صفت هفتم و هشتم) به وظائف حساس اجتماعی و پاکسازی محیط جامعه اشاره می کند، و آخرین صفت حکایت از مسؤولیتهای همگانی در مورد تشکیل حکومت صالح و شرکت فعالانه در مسائل مثبت سیاسی دارد.

@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 154@@@