تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آرامش روح در سایه ایمان

چون در آیات گذشته قسمتهائی از حالات مشرکان و افراد بی ایمان مطرح

@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 333@@@
شده بود در این آیات شرح حال مؤمنان مخلص و مجاهد و پرهیزگار که درست نقطه مقابل آنان هستند بیان گردیده، تا با مقایسه - همانگونه که روش قرآن است - نور از ظلمت و سعادت از بدبختی شناخته شود.

در نخستین آیه می گوید: ((آگاه باشید که اولیای خدا نه ترسی بر آنان است و نه غمی دارند)) (الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون).

برای فهم دقیق محتوای این سخن باید معنی ((اولیاء)) بخوبی شناخته شود.

((اولیاء)) جمع ((ولی)) در اصل از ماده ((ولی یلی)) گرفته شده که به معنی نبودن واسطه میان دو چیز و نزدیکی و پی در پی بودن آنها است، به همین دلیل به هر چیزی که نسبت به دیگری قرابت و نزدیکی داشته باشد، خواه از نظر مکان یا زمان یا نسب و یا مقام، ((ولی)) گفته می شود، استعمال این کلمه به معنی ((سرپرست)) و ((دوست)) و مانند اینها نیز از همین جا است.

بنابراین اولیاء خدا کسانی هستند که میان آنان و خدا حائل و فاصله ای نیست، حجابها از قلبشان کنار رفته، و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان می بینند که هیچگونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمی یابد، و به خاطر همین آشنائی با خدا که وجود بی انتها و قدرت بی پایان و کمال مطلق است، ماسوای خدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بی مقدار است.

کسی که با اقیانوس آشنا است، قطره در نظرش ارزشی ندارد و کسی که خورشید را می بیند نسبت به یک شمع بی فروغ بی اعتنا است.

و از اینجا روشن می شود که چرا آنها ترس و اندوهی ندارند، زیرا خوف و ترس معمولا از احتمال فقدان نعمتهائی که انسان در اختیار دارد و یا خطراتی که ممکن است در آینده او را تهدید کند، ناشی می شود، همانگونه که غم و اندوه معمولا نسبت به گذشته و فقدان امکاناتی است که در اختیار داشته است،

اولیاء و دوستان راستین خدا از هرگونه وابستگی و اسارت جهان ماده
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 334@@@
آزادند، و ((زهد)) به معنی حقیقیش بر وجود آنها حکومت می کند، نه با از دست دادن امکانات مادی جزع و فزع می کنند و نه ترس از آینده در این گونه مسائل افکارشان را به خود مشغول می دارد.

بنابراین ((غمها)) و ((ترسهائی)) که دیگران را دائما در حال اضطراب و نگرانی نسبت به گذشته و آینده نگه می دارد در وجود آنها راه ندارد.

یک ظرف کوچک آب، از دمیدن یک انسان متلاطم می شود، ولی در پهنه اقیانوس کبیر حتی طوفانها کم اثر است و به همین دلیل اقیانوس آرامش می نامند (لکی لا تاءسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم) (حدید - 23).

نه آن روز که داشتند به آن دل بستند و نه امروز که از آن جدا می شوند غمی دارند، روحشان بزرگتر و فکرشان بالاتر از آن است که اینگونه حوادث در گذشته و آینده در آنها اثر بگذارد.

به این ترتیب امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حکمفرماست و بگفته قرآن اولئک لهم الامن (انعام - 82) و یا به تعبیر دیگر الا بذکر الله تطمئن القلوب: ((یاد خدا مایه آرامش ‍ دلها است)) (رعد - 28).

خلاصه اینکه غم و ترس در انسانها معمولا ناشی از روح دنیاپرستی است، آنها که از این روح تهی هستند، اگر غم و ترسی نداشته باشند بسیار طبیعی است.

این بیان استدلالی مساله بود و گاهی همین موضوع به بیان دیگری که شکل عرفانی دارد به این صورت عرضه می شود.

اولیای خدا آنچنان غرق صفات جمال و جلال او هستند و آنچنان محو مشاهده ذات پاک او می باشند که غیر او را به دست فراموشی می سپردند، روشن است در غم و اندوه و ترس و وحشت حتما نیاز به تصور فقدان و از دست دادن چیزی و یا مواجهه با دشمن و موجود خطرناکی دارد، کسی که غیر خدا در دل او نمی گنجد و به غیر او نمی اندیشد و جز او را در روح خود پذیرا نمی شود، چگونه ممکن است غم و اندوه و ترس و وحشتی داشته باشد.
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 335@@@
از آنچه گفتیم این حقیقت نیز آشکار شد که منظور غمهای مادی و ترسهای دنیوی است، و گرنه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال است، ترس از عدم انجام وظائف و مسئولیتها، و اندوه بر آنچه از موفقیتها از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوی دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقی او است، به عکس ترس و اندوههای مادی که مایه انحطاط و تنزل است.

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در خطبه معروف ((همام)) که حالات اولیای خدا در آن به عالیترین وجهی ترسیم شده می فرماید: قلوبهم محزونة و شرورهم مامونة: ((دلهای آنها محزون و مردم از شر آنها در امانند)) و نیز می فرماید و لو لا الاجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفة عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب: ((اگر اجلی که خداوند برای آنها مقرر کرده نبود حتی یک چشم بر هم زدن ارواح آنها در بدنهایشان آرام نمی گرفت، به خاطر عشق به پاداش الهی و ترس و وحشت از مجازات و کیفر او)).**نهج البلاغه خطبه 193 (صبحی صالح).***

قرآن مجید نیز در باره مؤمنان می گوید: الذین یخشون ربهم بالغیب و هم من الساعه مشفقون: ((کسانی که از پروردگارشان با اینکه او را به خشم نمی بینند می ترسند و از رستاخیز بیمناکند)) (انبیاء - 49) بنابراین آنها خوف و ترس دیگری دارند.**هم اکنون که این آیات را می نویسیم خبر شهادت یکی از اولیای راستین خداوند یعنی فیلسوف و دانشمند و مجاهد بزرگ آقای مرتضی مطهری به ما رسید و بار دیگر این حقیقت را برای ما ثابت کرد که برای حفظ این انقلاب بزرگ اسلامی که ما در این عصر و زمان در این مملکت شروع کرده ایم و همه قشرهای ملت ما در آن شرکت دارند باز باید خونها و قربانیهای بیشتری بدهیم ولی این بار مردی را از ما گرفتند که تمام عمرش در خدمت علم و دانش بود و آثار گرانبهایش شاهد گویای این مدعا است، او مجاهدی مخلص و مؤمنی آزاده بود، او از همانها بود که قرآن درباره آنان می گوید نه ترسی دارند و نه غمی چرا که رسالت خود را به خوبی انجام داد و هم در راه رسالتش شهید شد (دوازدهم اردیبهشت 1358).***
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 336@@@
در اینکه منظور از اولیاء خدا چه کسانی است در میان مفسران گفتگو است ولی آیه دوم مطلب را روشن ساخته و بگفتگوها پایان می دهد و می گوید: ((آنها کسانی هستند که ایمان آورده اند و به طور مداوم تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود ساخته اند)) (الذین آمنوا و کانوا یتقون).

جالب اینکه ایمان را به صورت فعل ماضی مطلق آورده و تقوا را به صورت ماضی استمراری اشاره به اینکه ایمان آنها به سر حد کمال رسیده ولی مساله تقوا که در عمل روزمره منعکس می شود و هر روز و هر ساعت کار تازه ای می طلبد و جنبه تدریجی دارد برای آنها به صورت یک برنامه و وظیفه دائمی در آمده است.

آری اینها هستند که با داشتن این دو رکن اساسی دین و شخصیت چنان آرامشی در درون جان خود احساس می کنند که هیچیک از طوفانهای زندگی آنها را تکان نمی دهد بلکه به مضمون ((المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف)) همچون کوه در برابر تندباد حوادث استقامت به خرج می دهند.

در سومین آیه روی مساله عدم وجود ترس و غم و وحشت در وجود اولیای حق با این عبارت تاکید می کند که ((برای آنان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت است)): (لهم البشری فی الحیوة الدنیا و فی الاخرة).

به این ترتیب نه تنها ترس و غمی ندارند بلکه بشارت و خوشحالی و سرور به خاطر نعمتهای فراوان و مواهب بی پایان الهی هم در این زندگی و هم در آن زندگی نصیب آنان می شود (توجه داشته باشید که ((البشری)) با الف و لام جنس و به صورت مطلق ذکر شده و انواع بشارتها را شامل می شود).

باز برای تاکید اضافه می کند سخنان پروردگار و وعده های الهی تغییر و تبدیل ندارد، و خداوند به این وعده خود نسبت به دوستانش وفا(لا تبدیل لکلمات الله).
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 337@@@
و این پیروزی و سعادت بزرگی است برای هر کس که نصیبش شودذلک هو الفوز العظیم).

و در آخرین آیه روی سخن را به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) که سر سلسله اولیاء و دوستان خدا است کرده و به صورت دلداری و تسلی خاطر به او میگوید: سخنان ناموزون مخالفان و مشرکان غافل و بی خبر تو را غمگین نکند (و لا یحزنک قولهم).

چرا که تمام عزت و قدرت از آن خدا است و در برابر اراده حق از دشمنان کاری ساخته نیست (ان العزة لله جمیعا).

او از تمام نقشه های آنها با خبر است، سخنانشان را می شنود و از اسرار درونشان آگاه است (هو السمیع العلیم).