تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

سومین مرحله مبارزه موسی با طاغوت مصر

در این آیات مرحله دیگری از داستان مبارزات انقلابی موسی و فرعون منعکس شده است.

در آغاز وضع نخستین گروه ایمان آورندگان به موسی را بیان می کند و می گوید ((بعد از این ماجرا تنها گروهی که به موسی ایمان آوردند، فرزندانی از قوم او بودند)) (فما آمن لموسی الا ذریة من قومه).

این گروه کوچک و اندک که به مقتضای ظاهر کلمه ذریه، بیشتر از جوانان و نوجوانان تشکیل می شدند، تحت فشار شدیدی از ناحیه فرعون و اطرافیانش قرار داشتند، و هر زمان ((از این بیم داشتند که دستگاه فرعونی با فشارهای شدیدی که روی مؤمنان وارد می کرد، آنان را وادار به ترک آئین و مذهب موسی کند)) (علی خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم).

چرا که ((فرعون مردی بود که در آن سرزمین برتری جوئی داشت)) (و ان فرعون لعال فی الارض).

((و اسرافکار و تجاوز کار بود و هیچ حد و مرزی را به رسمیت نمی شناخت)) (و انه لمن المسرفین).

در اینکه این ذریه که به موسی ایمان آوردند چه گروهی بودند و ضمیر من قومه به چه کسی (به موسی یا به فرعون) بازگشت می کند، در میان مفسران گفتگو است.

بعضی خواسته اند بگویند این گروه نفرات اندکی از قوم فرعون و قبطیان بودند، مانند مؤمن آل فرعون، و همسر فرعون و مشاطه او و کنیزش، و ظاهرا
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 366@@@
دلیل انتخاب این نظر آن است که بنی اسرائیل، بیشتر نفراتشان ایمان آوردند، و این متناسب با تعبیر ((ذریه من قومه)) نیست، زیرا این گروه کوچکی را می رساند.

ولی بعضی دیگر معتقدند که این گروه از بنی اسرائیل بودند، و ضمیر به موسی بر می گردد، چرا که قبل از آن نام موسی ذکر شده، و طبق قواعد ادبی ضمیر باید به او باز گردد.

شک نیست که معنی دوم با ظاهر آیه موافقتر است، شاهد دیگری که آن را تاءیید می کند آیه بعد است که می گوید: و قال موسی یا قوم... (موسی به گروه مؤمنان گفت ای قوم من...) یعنی مؤمنان را به عنوان قوم من خطاب می کند.

تنها ایرادی که ممکن است بر این تفسیر بماند، این است که تمام بنی اسرائیل به موسی ایمان آوردند نه گروه کوچکی.

ولی با توجه به یک نکته این ایراد قابل دفع است، چرا که می دانیم در هر انقلابی نخستین گروهی که به آن جذب می شوند، جوانان هستند، گذشته از اینکه قلبهائی پاکتر و افکاری دست نخورده دارند، شور و جوشش انقلابی در آنها بیشتر است، به علاوه وابستگیهای مادی که بزرگسالان را به محافظه کاری و ملاحظات مختلف دعوت می کند در آنها نیست، نه مال و ثروتی دارند که از ضایع شدن آن بترسند، و نه پست و مقامی، که از به خطر افتادنش وحشت کنند!

بنابراین طبیعی است که این گروه بسیار زود جلب و جذب به موسی بشوند، و تعبیر ((ذریه)) بسیار با این معنی متناسب است.

به علاوه بزرگسالانی هم بعدا به این گروه ملحق شدند به خاطر اینکه نقشی در جامعه آن روز نداشتند و ضعیف و نا توان بودند، این تعبیر - چنانکه از ابن عباس نقل شده - در مورد آنان چندان بعید نیست، درست مثل این است
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 367@@@
که وقتی افراد عادی و معمولی از دوستان خود را دعوت می کنیم، می گوئیم برو بچه ها دعوت داشتند، هر چند بزرگسال بوده باشند! و اگر این تعبیر را بعید بدانیم احتمال اول به قوت خود باقی است.

علاوه بر این ذریه گر چه معمولا به فرزندان اطلاق می شود ولی از نظر ریشه لغوی - چنانکه ((راغب)) در کتاب مفردات گفته: صغیر و کبیر هر دو را شامل می گردد.

نکته دیگری که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که منظور از ((فتنه)) که از جمله ان یفتنهم استفاده می شود، منحرف ساختن از دین و آئین موسی بر اثر تهدید و ارعاب و شکنجه بوده است و یا به معنی هر گونه تولید ناراحتی و درد سر اعم از دینی و غیر دینی.

به هر حال موسی برای آرامش فکر و روح آنها با لحنی محبت آمیز به آنان گفت: ((ای قوم من اگر شما به خدا ایمان آورده اید، و در گفتار خود و ایمان و اسلام خود صادقید، باید بر او توکل و تکیه کنید)) از امواج و طوفان بلا نهراسید، چرا که ایمان از توکل جدا نیست (و قال موسی یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین).

حقیقت ((توکل)) واگذاری کار به دیگری و انتخاب او به وکالت است.

مفهوم توکل این نیست که انسان دست از تلاش و کوشش بردارد، و به گوشه انزوا بخزد و بگوید تکیه گاه من خدا است، بلکه مفهوم آن این است که هرگاه نهایت تلاش و کوشش ‍ خود را به کار زد و نتوانست مشکل را حل کند و موانع را از سر راه خود کنار زند، وحشتی به خود راه ندهد، و با اتکاء به لطف پروردگار و استمداد از ذات پاک و قدرت بی پایان او، ایستادگی به خرج دهد، و به جهاد پیگیر خود همچنان ادامه دهد، حتی در جائی که توانائی دارد نیز
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 368@@@
خود را بی نیاز از لطف خدا نداند، چرا که هر قدرتی هست بالاخره از ناحیه او است.

این است مفهوم توکل که از ایمان و اسلام نمی تواند جدا باشد، چرا که یک فرد مؤمن و تسلیم در برابر فرمان پروردگار، او را بر هر چیز قادر و توانا، و هر مشکلی را در برابر اراده او سهل و آسان می داند، و به وعده های پیروزی او اعتقاد دارد.

این مؤمنان راستین دعوت موسی را به توکل اجابت کردند، ((و گفتند ما تنها بر خدا توکل داریم)) (فقالوا علی الله توکلنا).

سپس از ساحت مقدس خدا تقاضا کردند که از شر دشمنان و وسوسه ها و فشارهای آنان در امان باشند، و عرضه داشتند ((پروردگارا ما را وسیله فتنه و تحت تاءثیر و نفوذ ظالمان و ستمگران قرار مده)) (ربنا لا تجعلنا فتنة للقوم الظالمین).

((پروردگارا ما را به رحمت خود از قوم بی ایمان رهائی بخش)) (و نجنا برحمتک من القوم الکافرین).

جالب اینکه فرعون در آیه نخست از ((مسرفین)) و در سومین آیه او و اطرافیانش به عنوان ((ظالمین)) و در آخرین آیه به عنوان ((کافرین)) توصیف شده اند.

این تفاوت تعبیرها شاید به خاطر این باشد که انسان در مسیر گناه و خطا نخست از ((اسراف)) یعنی تجاوز از حدود و مرزها شروع می کند، بعد بنای ستمکاری می گذارد و سرانجام کارش به کفر و انکار منتهی می گردد!
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 369@@@