تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد8
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

خداشناسی و معاد

قرآن پس از اشاره به مسئله وحی و نبوت در نخستین آیات این سوره، به
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 219@@@
سراغ دو اصل اساسی تعلیمات همه انبیاء یعنی ((مبداء)) و ((معاد)) می رود، و در دو آیه فوق این دو اصل مهم را در ضمن عباراتی کوتاه و گویا بیان.

نخست می گوید: ((پروردگار شما همان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید)) (ان ربکم الله الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام).

همانگونه که سابقا هم اشاره کرده ایم کلمه ((یوم)) در لغت عرب و ((روز)) در فارسی و معادل آن در سایر لغات در بسیاری مواقع به معنی دوران استعمال می شود چنانکه می گوئیم: روزی در کشور ما استبداد حکومت می کرد، ولی اکنون در پرتو انقلاب روز آزادی است، یعنی دورانی استبداد بود و پس از پایان استبداد دوران رهائی مردم رسیده است.**برای توضیح بیشتر و ذکر مثالهائی در این باره از عربی و فارسی به جلد 6 صفحه 200 ذیل آیه 54 سوره اعراف مراجعه نمائید.***

بنابراین مفهوم جمله فوق این می شود که پروردگار آسمان و زمین را در شش دوران آفریده است و چون درباره این دورانهای ششگانه سابقا سخن گفته ایم از تکرار آن خودداری می کنیم.**همان***

سپس اضافه می کند: ((خداوند پس از آفرینش جهان زمام امور آنها را در دست گرفت)) (ثم استوی علی العرش).

((همه کارهای جهان به فرمان او است، و همه چیز در قبضه تدبیرش)) (یدبر الامر).

کلمه ((عرش)) گاهی به معنی ((سقف))، و گاهی به معنی چیزی که دارای سقف است، و زمانی به معنی تخته ای بلند پایه می آید، این معنی اصلی آن است اما معنی کنائی آن همان قدرت است، چنان که میگوئیم فلان شخص بر تخت نشست، و یا پایه های تختش فرو ریخت، و یا او را از تخت به زیر آوردند، همه اینها کنایه از قدرت یافتن و یا از دست دادن قدرت است در حالی که ممکن است اصلا تختی
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 220@@@
در کار نبوده باشد، به همین دلیل ((استوی علی العرش)) به معنی این است که خداوند زمام امور جهان را بر دست گرفت.**برای توضیح بیشتر و آگاهی از معانی مخنلف (عرش) به جلد 6 صفحه 204 به بعد و جلد روم صفحه 200 مراجعه فرمائید.***

((تدبر)) از ماده ((تدبیر)) در اصل از ((دبر)) (بر وزن ابر) به معنی پشت سر و عاقبت چیزی است بنابراین تدبیر به معنی بررسی کردن عواقب کارها، و مصالح را سنجیدن و بر طبق آن عمل نمودن است. پس از آنکه روشن شد خالق و آفریدگار ((الله)) است و زمام اداره جهان هستی به دست او است و تدبیر همه امور به فرمان او می باشد معلوم است که بتها این موجودات بی جان و عاجز و ناتوان هیچگونه نقشی در سرنوشت انسانها نمی توانند داشته باشند لذا در جمله بعد می فرماید: ((هیچ شفاعت کننده ای جز به اذن و فرمان او وجود ندارد)) (ما من شفیع الا من بعد اذنه).**پیرامون مسئله مهم (شفاعت) در جلد اول صفحه 160 به بعد و در جلد دوم صفحه 196 به بعد توضیح کافی داده ایم.***

آری ((این چنین است ((الله)) پروردگار شما، او را باید پرستش کنید نه غیر او)) (ذلکم الله ربکم فاعبدوه).

((آیا با این دلیل روشن متذکر نمی شوید؟)) (افلا تذکرون).

در آیه بعد همانگونه که اشاره کردیم سخن از معاد می گوید و در جمله های کوتاهی هم اصل این مسئله و هم دلیل، و هم هدف آن را بیان می دارد.

نخست می گوید: ((بازگشت همه شما به سوی خدا است)) (الیه مرجعکم جمیعا).

سپس روی این مساءله مهم تکیه و تاءکید کرده اضافه می کند: ((این وعده
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 221@@@
قطعی خداوند است)) (وعد الله حقا).

بعد با این عبارت اشاره به دلیل آن کرده، می گوید: ((خداوند آفرینش را آغاز کرد و سپس تجدید می کند.)) (انه یبدوا الخلق ثم یعیده).

یعنی آنها که در معاد تردید دارند باید آغاز خلقت را بنگرند، کسی که جهان را در آغاز ایجاد کرد توانائی اعاده آن را دارد، این استدلال به صورت دیگری در سوره ((اعراف)) آیه 29 ضمن یک جمله کوتاه بیان شده است کما بداءکم تعودون: ((همانگونه که شما را در آغاز ایجاد کرد باز می گرداند)) که شرح آن در تفسیر سوره اعراف گذشت.

آیات مربوط به معاد در قرآن نشان می دهد که علت عمده تردید مشرکان و مخالفان، این بوده که در امکان چنین چیزی تردید داشته اند و با تعجب سؤال می کردند آیا این استخوانهای پوسیده و خاک شده بار دیگر لباس حیات و زندگی در بر می کند و به شکل نخست باز می گردد؟ لذا قرآن نیز روی همین مساءله ((امکان)) انگشت گذارده و می گوید: فراموش نکنید آن کسی که جهان را از نو سامان می بخشد و مردگان را زنده می کند همان آفریدگاری است که در آغاز چنین کرده است.

سپس سخن از هدف معاد به میان می آید که این برنامه ((برای آن است که خداوند افرادی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند به عدالت پاداش دهد))، بی آنکه کوچکترین اعمال آنها از نظر لطف و مرحمت او مخفی و بی اجر بماند (لیجزی الذین آمنوا و عملوا الصالحات بالقسط).

((و آنها که راه کفر و انکار پوئیدند و طبعا عمل صالحی نیز نداشتند (زیرا ریشه عمل خوب اعتقاد خوب است) مجازات دردناک، و نوشیدنی از آب گرم و سوزان و عذاب الیم به خاطر کفرشان در انتظارشان است)). (و الذین کفروا لهم شراب من حمیم و عذاب الیم بما کانوا یکفرون).
@@تفسیر نمونه جلد 8 صفحه 222@@@
نکته ها