گذشته از مطلب فوق، گاه حکمت خدای متعال و رحمانیت حق ایجاب میکند از راههای غیر طبیعی بندگانش را مورد لطف قرار دهد و نعمت خویش را بر آنها نازل کند. بدین منظور گاه خدای متعال اسباب و علل دیگری غیر از اسباب و علل مادی قرار میدهد و از مردم میخواهد با توسل به آنها خود را مستحق نزول رحمت و نعمتهای خداوند گردانند. این معنا نیز مقتضای لطف و حکمت خدای متعال است. نظام خلقت بر اساس حکمت است و هدف از آفرینش انسان هدایت و تکامل میباشد و هدایت و تکامل، در سایه معرفت و تدبر در آیات الهی و بندگی و عمل به دستورات انبیای الهی و دین حق حاصل میشود؛ لکن گاه مردم در اثر گناه و معصیت از مسیر حق منحرف میشوند. انسانها معمولاً آن گاه که از جهت مادی در رفاه باشند و از نظر اقتصادی و برخورداری از لذایذ مادی مشکلی نداشته باشند و آنچه بخواهند برای آنها فراهم باشد، کمتر به خدا و معنویات روی میآورند. در این هنگام، خصلتهای انسانی و الهی به تدریج در آنها تضعیف و نهایتاً به فراموشی سپرده میشود و در نتیجه زمینه طغیان و کفر ضلالت و گمراهی در آنها فراهم میشود.
قرآن میفرماید: ان الانسان لیطغی. ان رءاه استغنی(14)؛ آنگاه که انسان خود را بی نیاز ببیند طغیان میکند. اگر روح حاکم بر اکثریت جامعه و امتی روحیه استکباری و طغیان صفتی شد لطف و عنایت خداوند ایجاب میکند به نحوی انسانها را هشدار دهد و آنها را از خواب غفلت بیدار کند و به راه حق و طریق بندگی بازگرداند. برای تحقق این منظور، گاه بلاهایی از قبیل فقر و خشک سالی نازل میکند و از طرف دیگر راه درمان و رفع آن بلاها را استغفار و توبه از گناهان و توجه به خدا و دعا و نماز معرفی میکند تا در نهایت، هدف خلقت که همان هدایت و تکامل اختیاری انسانهاست، هر چه بیشتر تحقق یابد این فرایند نیز یکی از سنتهای عجیب الهی بوده که گاه پیامبری مبعوث میکرده است و امت او را به سختیهایی مبتلا میکرده تا آنها از خدا و راه حق غافل نشوند و غرق شدن در لذایذ مادی آنها را از سعادت باز ندارد.
به هر حال، نزول بعضی از بلاها زمینه بیداری و توجه انسانهای غافل است؛ زیرا در شرایط سخت انسانها بهتر نیاز خود را به خدا درک میکنند و آمادگی پذیرش حق و تعلیمات انبیا را بیش از موقعی که در رفاه هستند پیدا میکنند. قرآن میفرماید: و ما ارسلنا فی قریه من نبی الا اخذنا اهلها بالبأساء و الضراء لعلهم یضرعون؛(15) پیامبری در قریهای و شهری نفرستادیم مگر این که اهل آن قریه را به سختی و گرفتاری و رنج مبتلا کردیم تا شاید آنها به خود بیایند و در مقابل خدا تضرع کنند. آیه 75 و 76 سوره مومنون نیز به این مطلب تصریح دارد: و لو رحمناهم و کشفنا ما بهم من ضر للجوا فی طغیانهم یعمهون. و لقد اخذناهم بالعذاب فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون؛ و اگر آنان را ببخشاییم، و آنچه از سختی بر آنان وارد آمده برطرف کنیم آنان در طغیان خود کوردلانه اصرار میورزند.
بنابراین فلسفه بعضی از عذابها و سختیهای امتها بیداری مردم و برگشت آنها به راه هدایت است، هر چند ممکن است این سختیها و تنگناها و بلاها بعضی از امتها را بیدار نکند و آنان هم چنان در ضلالت و گم راهی اصرار ورزند؛ که در آن صورت حجت بر آنها تمام میشود و باید منتظر نزول بلاهایی که به حیات و زندگی آنها خاتمه دهد باشند.
قرآن در آیات 42 تا 44 سوره انعام خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند پیامبرانی فرستادیم و اسباب هدایت و تذکر و هشدار را در حق آنها تمام کردیم، اما آنها قدر ناشناس بودند، قساوت به خرج دادند و از شیطان فریب خوردند و به هشدارهای ما توجه نکرده، آنها را فراموش کردند. ما چند صباحی آنها را در ناز و نعمت قرار دادیم به نحوی که مغرور و شاد گشتند و ناگهان گریبان آنها را گرفتیم. آنان یکباره نومید گشتند و درهای امید را به روی خود بسته دیدند. باید بدانیم که این سنت الهی است که در امتهای پیشین جاری بوده است و امت پیامبر آخرالزمان نیز از آن مستثنی نیست.
در هر صورت، برای صاحبان بصیرت و کسانی که نگران سعادت و سرنوشت خویشند، وجود بلاها و مشکلات و مصایب، اسباب تذکر و هدایت است. در این میان، همچنان که قرآن میفرماید، انسانهایی نیز هستند که آن چنان دچار غفلت میگردند که با هیچ هشدار و بیدار باشی متذکر نگشته به هوش نمیآیند.
پس بلاها و سختیهایی که به جهت هشدار و بیدار باش مردم برای جوامع و ملتها پیش میآید اختصاص به امم انبیای سابق نداشته، بلکه این مساله از الطاف الهی است که برای بیداری و توجه امتها به خدا، رخ میدهد. آنچه مهم است توجه به فلسفه این گونه حوادث و عبرت گرفتن از گذشته و توبه و بازگشت به سوی خداست. با کمال تاسف در جامعه ما، کمتر کسی به این مساله توجه میکند و به خاطر همین غفلت، برای نجات از تنگناهای اقتصادی، از جمله کم آبی و خشک سالی، برخی از مسئولین از سر بیتوجهی و غفلت یا به خاطر سستی ایمان و ضعف اعتقادی، دست به دامن غیر خدا میشوند و با صرف هزینههای سنگین از بیتالمال مسلمین در صدد بر آیند تا با آبستن کردن ابرها بوسیله مواد شیمیایی باران ایجاد کنند. زهی خیال باطل! مگر علت تامه بارش باران همین پیدایش ابر و انتقال آن به وسیله جریان باد و چند عامل محدود دیگر است که با تشبُث به تارهای عنکبوتی خود ساخته، مغرور شود و بندگان خدا و عموم مردم مسلمان را به جای این که به خدا و توسل به ذیل عنایت و احسان او متوجه کند، در نقاط مرتفع کوهها تکه ابرهایی را جستجو نماید و آنها را شکار کرده، به اصطلاح با باردار کردن آنها باران بباراند! به راستی جریان مذکور داستان حضرت نوح علیهالسلام بعد از 950 سال دعوت، از ایمان آوردن قومش به خدا مایوس شد و بعد از ناامیدی از هدایت آنها و پدیدار شدن نشانههای عذاب، از فرزندش خواست تا ایمان آورد و بر کشتی سوار شود تا از عذاب حتمی نجات پیدا کند. او در جواب پدرش تفکر شرک آلود خود را چنین بیان کرد که ساوی الی جبل یعصمنی من الماء؛(16) من به قله کوهی پناه میبرم تا آن کوه مرا از غرق شدن نجات دهد. همان طور که میدانیم سرانجام هم ایمان نیاورد و هلاک گردید. خداوند متعال با بیان این قصه جوهره تفکر شرک آلود را بیان میکند و مردم را از آن برحذر میدارد.
اکنون نیز این تفکر شرک آلود در میان بعضی و به خصوص روشن فکران غرب زده رایج است. آنها به جای این که ایمان به خدا داشته باشند و با قلم و بیان مردم را به سوی خدا سوق دهند، برای رفع مشکلات چشم به دست دشمنان اسلام و مسلمین دوختهاند و از دشمن انتظار یاری دارند.
بر آگاهان پوشیده نیست که ما در صدد مخالفت با پیشرفت علم و دستاوردهای علوم بشری نیستیم چرا که دین و قرآن و تفکر توحیدی بیش از هر مکتبی انسانها را به فراگیری علم و دانش و استفاده از محصول اندیشه و تفکر بشری فرا میخواند. آنچه در این جا بر نفی آن تاکید میشود و نسبت به عواقب وخیم آن هشدار داده میشود این تفکر شرک آلود است که متاسفانه مبتلایان به آن در جامعه ما کم نیستند.
به هر حال بهترین و نزدیکترین و مطمئنترین راه برای رفع مشکلات فردی و اجتماعی، برگشتن به در خانه خداست؛ زیرا برگزیدن راه خدا علاوه بر این که سعادت ابدی و اخروی ما را تأمین میکند مشکلات و تنگناهای زندگی دنیوی را نیز بر طرف میسازد. فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا یرسل السماء علیکم مدرارا؛(17) پس به مردم گفتم: استغفار کنید تا خدای متعال گناهانتان را بیامرزد آن گاه آسمان را بر شما بباراند در نتیجه باغها به وجود بیایند و نهرها جاری شوند.
بنابراین قرآن برای رفع کمبودها و گشایش در امور مسلمانان به پیروان خود راهحلهایی پیشنهاد میکند و کارآیی آن راهها را تضمین نموده است. به علاوه، مسلمانان میتوانند چنان که بارها آزمودهاند باز نیز بیازمایند.
بی تردید پیروزی انقلاب اسلامی ایران یکی از نمونههای معجزه آسای نصرت الهی و امدادهای غیبی خدا بر جامعه اسلامی ماست. آن گاه که همه مردم با توکل بر خدا و قطع امید از غیر او خواهان حکومت اسلامی شدند خدا بنا به وعده خودش که در قرآن میفرماید ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم،(18) علی رغم همه توان رژیم 2500 ساله شاهنشاهی با همه پشتیبانیهای دشمنان اسلام، مردم را بر دشمنانشان پیروز گردانید و نیز سنت الهی بر این جاری خواهد بود که تا مردم به خدا روی آورند خدا نیز آنها را یاری خواهد فرمود و آن گاه که خدا را فراموش کنند و به غیر خدا چشم یاری داشته باشند و از خدا روی گردان شوند عذاب و ذلت در انتظار آنها خواهد بود.
در هر صورت، شکی نیست که قرآن کریم نسخه شفابخش علم الهی است و سعادت و رستگاری بشر در دنیا و آخرت، در پیروی از دستورات حیات بخش آن نهفته است و راه حل مشکلات فردی و اجتماعی را باید در آن جستجو کرد. باید قرآن، این تأمین کننده سعادت انسان، را شناخت و در تعظیم و تکریم آن کوشید و بدان عمل کرد. البته در باب قرآن دو نوع تعظیم و تکریم مطرح است که ذیلاً بدان اشاره میکنیم.