گفتار حضرت علی علیهالسلام در این زمینه، بیان دیگری از سخن بی نهایت ارزشمند پیامبر بزرگوار اسلام است که فرمودند: اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن؛(8) هرگاه اضطراب و نگرانیها و مشکلات و نابسامانیها و فتنهها مانند پارههای شب ظلمانی بر جامعه شما سایه افکند و در حل مشکلات راه به جایی نبردید بر شما باد که به قرآن رجوع کنید و راهنماییهای نجات بخش آن را ملاک عمل قرار دهید.
دستورات امید بخش قرآن روح امید و پیروزی بر مشکلات و رستگاری و بهروزی را در دلها زنده میکند و انسانها را از یأس و نومیدی نجات میدهد.
بدیهی است هر پیروزی در گرو خواست و تلاش انسانهاست. بنابراین اگر بخواهیم هم چنان استقلال، آزادی و حکومت اسلامی خود را حفظ کنیم و در پناه خداوند متعال از هرگونه توطئهای در امان باشیم، راهی جز بازگشت به سوی خدا و احکام نجات بخش قرآن و توبه به خاطر ناسپاسیها و بی حرمتیهایی که از سوی بعضی غربزدهها نسبت به ارزشهای دینی روا داشته شده است، وجود ندارد.
بسیار ساده انگاری است اگر فکر کنیم قدرتهای استکباری در کوچکترین مسالهای که به نفع ملت مسلمان ایران تمام میشود و در راستای منافع استعماری آنها نباشد با مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران همراهی کنند. و نیز بسیار ناسپاسی است که دست از قرآن کریم، این معجزه جاودان پیامبر و تضمین کننده سعادت و رستگاری، برداریم و برای حل مشکلات، دست نیاز به سوی دشمنان دراز کنیم و ولایت فقیه را که ادامه ولایت انبیا و امامان معصوم است رها نموده، ولایت و تسلط شیاطین و دشمنان خدا را پذیرا شویم. باید به خدا پناه برد از این که روزی ملت مسلمان ایران، به خاطر ناسپاسی از نعمت بزرگ استقلال و عزت و امنیت، مورد غضب قرار گیرد و وسیله سقوط و ذلت خویش را مجددا با دست خویش فراهم کند.
به هر حال وظیفه آحاد ملت و به خصوص دست اندرکاران امور فرهنگی کشور است که از حریم اعتقادات و ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه پاسداری نمایند.
تصور برخی از کسانی که بینش کافی در معارف دینی ندارند و تحت تاثیر بینشهای فردگرایانه و گرایشهای سکولاریستی هستند در مورد فراز مورد بحث کلام حضرت علی علیهالسلام که میفرمایند راه حل همه دردها و مشکلات شما در قرآن است، این است که، مقصود از دردها و مشکلات، دردها و مشکلات معنوی و اخلاقی فردی مردم است. اما به نظر ما این تفسیر صحیح نیست؛ زیرا آنچه مورد بحث است اعم از مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی است. ناگفته نماند پرداختن به بحث جدایی دین از سیاست و بی پایه بودن بینش سکولاریستی به صورت گسترده، مجال دیگری میطلبد، با وجود این با بیان و توضیح سخن حضرت، در ادامه این بحث، بیبنیان بودن نظریه جدایی دین از سیاست و بطلان گرایش سکولاریستی نیز روشن خواهد شد.