تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

شرک در لباس جدید

اندیشه شرک به موازات اندیشه توحید پیوسته در طول تاریخ بخشی از افکار بشر را در سیطره خود داشته است. انسان‏هایی که از پذیرفتن بندگی خدا و تسلیم در مقابل خداوند جهان آفرین سر باز زده‏اند و در پی ارضای هواهای نفسانی خویش بوده‏اند، از گرویدن انسان‏های دیگر به دین حق ناخشنود بوده، به شیوه‏های گوناگون از آن ممانعت می‏کرده‏اند.
بدیهی است طرف داران اندیشه شرک در هر عصری، شیوه‏ای متناسب با افکار مردمان آن زمان برمی‏گزینند و راه کارهای مناسبی برای دست‏یابی به اهداف خود انتخاب می‏کنند. بر این اساس، در صدر اسلام به لحاظ آن که اندیشه شرک در شکل بت پرستی ظاهر می‏شد سردمداران شرک و کسانی که حاضر به بندگی خدا و تسلیم در مقابل دین حق نبودند به تبلیغ بت‏های سنگی و چوبی می‏پرداختند و از گرویدن انسان‏ها به توحید ممانعت می‏کردند. دلیل اصلی این کار نیز آن بود که با حاکمیت دین و فرهنگ توحیدی جایی برای ارضای هواهای نفسانی آنها باقی نمی‏ماند.
امروز نیز اندیشه شرک به گونه‏ای مدرن و به صورت نظریه علمی در مجامع و محافل مختلف تبلیغ می‏شود. اگر در صدر اسلام تنها 360 بت و الاه مورد پرستش بود و انسان‏های دنیا پرست برای تخدیر افکار مردم به تبلیغ آنها می‏پرداختند، امروزه طرفداران اندیشه شرک در تلاشند تا به تعداد انسان‏ها، بت‏های خیالی تراشیده، فکر و عقل انسان‏ها را از خدای متعال منصرف کنند و به اوهام و خیالات و القائات شیطانی متوجه سازند.
به نظر می‏رسد اندیشه صراطهای مستقیم و قرائت‏های مختلف از دین در یک چنین بستری قرار می‏گیرد؛ زیرا همان طور که از عنوان آن استفاده می‏شود، مراد از این اندیشه آن است که هر کس هر چه در باب خدا و دین از متون دینی برداشت می‏کند، همان را باید مبنای اعتقاد و عمل خود قرار دهد؛ زیرا همان حق و عین واقعیت است.
بنابراین به تعداد انسان‏ها و فهم‏های متفاوت آنها در باب خدا و دین، خدایان و ادیان فردی و اختصاصی تصویر می‏شود. بدیهی است این سخن با روح توحید که در شعار لا اله الا الله متبلور است در تضاد است و درست در نقطه مقابل آن قرار می‏گیرد.
به هر حال از آن جا که پای حساس‏ترین موضوع در زندگی انسان، یعنی مساله توحید و شرک، که سعادت دنیا و آخرت او به آن بستگی دارد در میان است جای دارد که انسان عقاید و افکار خویش را مورد تامل و بازنگری قرار دهد و عقاید و اندیشه‏های خود را بر قرآن و علوم اهل بیت عرضه کند و به دور از هوا و هوس، با منطق و عقل سلیم، در صدد نقد افکار خویش برآید؛ زیرا تنها در این صورت است که انسان قادر خواهد بود از دام تخیلات شیطان رهایی پیدا کند و خود را از سقوط در ورطه گمراهی نجات دهد. البته خودشکنی و پیروزی بر هوای نفس کاری بس دشوار است و بی جهت نیست که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را جهاد اکبر دانسته است، به خصوص اگر انسان در موقعیتی باشد که شیاطین و دشمنان توحید و اسلام او را تشویق کنند و حاضر باشند برای رسیدن به اهداف سیاسی و استعماری خود و مقابله با اسلام از او شخصیتی جهانی بسازند. هر چند در چنین موقعیتی، به خود آمدن انسان و پاگذاشتن در میدان جهاد اکبر و پشت پا زدن به وعده و وعیدهای شیطان و دشمنان اسلام کاری شگفت زده و اعجاز گونه است اما غیر ممکن نیست، در تاریخ کم نیستند افرادی که در لحظه‏ای به خود آمدند و خود را از دام شیاطین جنی و انسی و هواهای نفسانی رها کرده، از هلاکت نجات یافتند و به آغوش توحید باز گشتند.