تربیت
Tarbiat.Org

قرآن در آیینه نهج ‏البلاغه
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

برخورد دنیا پرستان مسلمان‏نما با قرآن

کسانی که از نظر ایمان به خدا و لوازم آن چندان قوی نیستند و آن طور که شایسته و بایسته است ایمان در قلب و روح آنها رسوخ نکرده است، در مقام تعارض بین خواسته‏های نفسانی و خواسته خدا و ارزش‏های دینی، به دین و ارزش‏های دینی روی خوش نشان نمی‏دهند، و از نظر روحی متمایلند که احکام و ارزش‏های دینی را طبق میل خود و در جهت هواهای نفسانی‏شان تفسیر و توجیه کنند. و اگر تفسیر دین و قرآن طبق هواهای نفسانی آنها مجاز باشد، برای این گروه بسیار خوشایند خواهد بود؛ چرا که از یک طرف به خواهش‏های نفسانی خود رسیده‏اند و از طرف دیگر به ظاهر از رقبه اسلام خارج نشده‏اند و از مزایای مسلمان بودن در جامعه اسلامی بهره‏مند هستند. همچنین طبیعی است کسانی که ایمان و تقوا در جان و روح آنها رسوخ نکرده است و چندان پای‏بند ارزش‏های دینی و احکام الهی نیستند نیز از چنین برداشت‏هایی از دین و قرآن استقبال کنند و از کسانی که دین و قرآن و ارزش‏های دینی را طبق خواسته‏های نفسانی آنها تفسیر و توجیه می‏کنند پیروی نمایند و آنها را الگوی خود قرار دهند و از آنان تعریف و تمجید کنند. نیز طبیعتاً چنین کسانی، با آن دسته از عالمان دینی که قرآن و احکام را آن چنان که هست و بدون در نظر گرفتن خوشایند و سلیقه افراد و مردم تفسیر و تبیین می‏کنند میانه خوبی ندارند.
با کمال تاسف امروزه شاهدیم کسانی به بهانه قرائت‏های مختلف از متون دینی در صددند تا به خواسته‏ها و امیال نفسانی خود رنگ دینی بزنند و برای رسیدن به اغراض دنیوی خود با دین خدا و قرآن کریم بازی می‏کنند.
حضرت علی علیه‏السلام با پیش بینی وضعیت مذکور، از غربت قرآن در زمان خود و در آخرالزمان شکوه می‏کند و می‏فرماید: الی الله من معشر یعیشون جهالا یموتون ضلالا و لیس فیهم سلعه ابور من الکتاب اذا تلی حق تلاوته و لا سلعه انفق بیعا و لا اغلی ثمنا من الکتاب اذا حرف عن مواضعه؛(86) از جمعیتی که در جهالت زندگی می‏کنند و در ضلالت و گمراهی می‏میرند نزد خداوند شکوه می‏کنم. جمعیتی که اگر قرآن در بین آنها بحق تفسیر شود، کسادترین کالا و بی‏مشتری‏ترین متاع است و اگر به رای تفسیر شود و از مواضع واقعی خودش تحریف گردد، از گران بهاترین و ارزشمندترین اشیاست.
همچنین آن حضرت درباره جایگاه قرآن و معارف دین در میان مردم آخرالزمان می‏فرمایند: و انه سیأتی علیکم من بعدی زمان لیس فیه شی‏ء اخفی من الحق و لا اظهر من الباطل و لا اکثر من الکذب علی الله و رسوله و لیس عند اهل ذلک الزمان سلعه ابور من الکتاب اذا تلی حق تلاوته و لا انفق منه اذا حرف عن مواضعه و لا فی البلاد شی‏ء انکر من المعروف و لا اعرف من المنکر فقد نبذ الکتاب حملته و تناساه حفظته فالکتاب یومئذ و اهله طریدان منفیان و صاحبان مصطحبان فی طریق واحد لا یوویهما موو فالکتاب و اهله فی ذلک الزمان فی الناس و لیسا فیهم و معهم و لیسا و معهم، لان الضلاله لا توافق الهدی و ان اجتمعا فاجتمع القوم علی الفرقه و افترقوا عن الجماعه کانهم ائمه الکتاب و لیس الکتاب امامهم.(87) بسیار شایسته و ضروری است که جامعه و مردم ما این پیشگویی‏های قرآن و نهج‏البلاغه درباره آیندگان و اوضاع و احوال دینی را مورد توجه قرار دهند و وضع فرهنگی حاکم بر جامعه خود را نیز مورد مطالعه قرار دهند و آن را با این پیش‏گویی‏ها مقایسه نمایند تا خدای ناکرده اگر وضعیت دینی جامعه را در جهت نامطلوب می‏بینند، احساس خطر کنند و در صدد اصلاح فرهنگ دینی جامعه برآیند. مردم در هر زمان باید با تبعیت و پیروی از ولی فقیه و علما و بزرگان دینی در صدد حفظ و حراست از مرزهای عقیدتی و ارزش‏های دینی خود باشند و با الگو قرار دادن قرآن، خود را از فتنه‏های آخرالزمان در امان بدارند و از این که مصداق چنین پیشگویی‏هایی قرار بگیرند نگران و برحذر باشند. به هر حال امیرالمومنین علیه‏السلام چنین پیشگویی می‏کند که: زمانی بعد از من خواهد آمد که در آن زمان چیزی مخفی‏تر از حق و چیزی مشهورتر از باطل نیست. در آن زمان دروغ و افترا بر خدا و پیامبرش از بیشترین اموری است که جاهلان عالم‏نما و منافقان دنیاپرست برای رسیدن به اهداف خود به کار می‏گیرند.