به ما دستور دادهاند كه امام خود را بشناسیم و گفتهاند كه امامشناسی از اصول دین است؛ یعنی ابتدا باید با فكر و تعقّل بدان رسید، همانگونه كه توحید و نبوّت را ابتدا با استدلال میپذیریم یعنی همانگونه كه برای وجود خداوند برهان داریم، برای امامشناسی هم برهان داریم.
مسئله این است كه شناخت امام، یك شناخت معمولی نیست. از خود بپرسید: این چه شناختی است كه اگر نماز بخوانی، روزه بگیری، حج بروی؛ ولی نسبت به امام زمان خود معرفت نداشته باشی؛ دینداری تو زیر سؤال میرود؟! پس این شناخت، صرفاً شناخت اسمی و لفظی و خانوادگی نیست، بلكه شناخت یك مقام است. امام یك مقام است و سن و اسم حضرت نسبت به شناخت حقیقتشان بسیار فرع است.
بسیاری از سؤالاتی كه جوانان عزیز از ما دارند، به جهت این است كه تصوّر واقعی و صحیحی نسبت به امام ندارند. اگر ما بتوانیم بهگونهای صحیح امام(ع) را به این نسل معرفی كنیم، اصلاً این سؤالات و این شكها مطرح نمیشود كه آیا امام زمان(عج) وجود دارند یا خیر؟ و اگر وجود دارند چرا اینهمه عمر میكنند و اصلاً چرا ظاهر نمیشوند؟ روش ما این نیست كه ثابت كنیم آیا امام زمان(عج) وجود دارند یا خیر؟ بلكه نحوة بودن امام را بیان میكنیم و توضیح میدهیم، آنگاه هر قلب مستعدی در خودش قبول میكند. البته انتظار نداشته باشید كه امامشناسی آسان باشد. نه توحیدشناسی و نبوّتشناسی و معادشناسی آسان است و نه امامشناسی و بنا هم نیست كه مسلمانان بهطور سطحی متوجّة امور و مبانی دین باشند. مسلمان باید اندیشهاش بلند باشد و به حقایق بلند موجود درهستی دست یابد.