تا اینجا تئوری مسئله روشن شد كه یك وجودِ غیبی كلّی به نام عینالانسان در هستی وجود دارد و این عینالانسان هویتی انسانی دارد. شما برای انسان شدنتان یك راه بیشتر ندارید و آن این است كه از طریق باطن، با باطن انسانی و باطن هستی و با محور و قطب هستی مرتبط شوید و انسانیت بگیرید. این را توسّل انسان به ولایت كل گویند.(32)
در تمام ادوار هستی، همیشه انسان كامل داشتهایم با ظهورات مختلف.
در نبیّ آمد بیان راه كرد
در ولیّ از سرّ حق آگاه كرد
و قبل از آنكه در آخرالزمان ظهور كامل كند،
گاه موسی و گهی عیسی شود
گاه كوه قاف وگه عنقا شود
ظهور بیرونی حضرت، وجهی از وجود مبارك اوست، اصل وجودی ایشان كه مدد رسان همة انسانها میتواند باشد، وجه كلّی غیبی ایشان است. هیچ قلبی در مدد گرفتن از انسان كامل محروم نیست. و هیچ قلبی نیست كه از انسان كامل انسانیت نگیرد. تئوری را دقّت بفرمایید. اگر شما رسیدید به این مسئله كه یك كلّالانسان یا یك انسان كل در صحنه است، حالا آیا میخواهید انسان شوید یا میخواهید یك قهرمان المپیك باشید؟! انسان كامل، یعنی در تعادل انسانی، یعنی در انسانیت، تعادل محض داشتن. تعادل محض در انسانیت یعنی هیچ بعدی از انسان چنان رشد نمیكند كه مانع از رشد دیگر ابعاد انسانی گردد. اگر انسان در تعادل انسانی، جامع شود، هر استعدادی از او به سطح انسانی رسیده است، و فقط از طریق انسان كامل است كه میتوان در تمامی ابعادِ وجودی به سقف نهایی انسانی رسید.(33) حال این انسان كامل چه پیدا باشد و چه پنهان. شما برای مدد گرفتن از وی، نیازمند حیات جسمانی او نیستید؛ یعنی وجود مقدس جسمانی حضرت، تأثیر اصلی را در میزان مدد گرفتن شما از آن وجود مبارك ندارد، هر چند برای طالبان او ظهور و وجود جسمانیِ مقدس آن حضرت، دریچة ارتباط بهتری با آن حضرت است. قرآن در آیة شریفه73 سورة انبیاء میفرماید: «وَ جَعَلْناهُم اَئِمَّة» ما این پیامبران و فرزندان معصوم ابراهیم(ع) را – كه شامل ائمه ما هم میشود- امام قرار دادیم، «یَهْدُونَ بأمْرِنا» كه به امر ما هدایت میكنند، و هدایت به «امر» یعنی هدایتی كه از طریق «كُنْ فَیَكُون» انجام میگیرد، یعنی بدون ابزار و تعلیم و تعلّمهای عادی، هدایت كند. یعنی شما را از درون نجات میدهند. فرمود: «بِأمْرِنا»؛ امر، یعنی ایجاد بیزمان، چون در آیة 54 سوره اعراف میفرماید: «اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْر» یعنی بدانید كه خدا را دو ایجاد است؛ ایجاد زمانمند كه به آن «خلق» گویند، مثل خلق زمین یا جسم انسان، و ایجاد بیزمان، مثل روح انسان یا خلق ملائكه كه به آن «امر» گویند. پس «امر»، آن نوع ایجادی است كه شأن آن «كُنْ فَیَكُون» است؛ یعنی با باطن و جنبة بیزمان شما سرو كار دارد كه در آیه 82 سوره یس به آن اشاره دارد و میگوید: «اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ كُنْ فَیَكُون». حضرت حجّت(عج) به عنوان همان مقام «امام» كه در آیه 73 سوره انبیاء مطرح است، مقامشان، مقام هدایت به «امر» یا تصرف در باطن است(34) و امام با چنین مقامی همچنانكه عرض شد، همیشه در صحنه است و مددش هرگز پنهان نیست. كجاست قلبی كه این امدادهای غیبی را بگیرد؟