تربیت
Tarbiat.Org

مبانی معرفتی مهدویت
اصغر طاهرزاده

معنی «كَوْنِ جامع» بودن انسان

وقتی رسیدید به این‌كه انسان، «كون جامع» است و كون جامع یعنی حقیقت كلّ هستی؛ و انسان كامل یعنی حقیقت انسان؛ و حقیقت انسان، یعنی حقیقت كلّ هستی؛ و حقیقت كلّ هستی، یعنی باطن كلّ هستی؛ و باطن كلّ هستی، یعنی قطب عالم امكان؛ و حضور قطب عالم امكان در هستی مثل حضور نفس در بدن، دارای حضور كل است؛ متوجه می‌شویم كه حضور حضرت حجّت(عج) در هستی، حضوری تمام و كامل است. البته حضوری با هویّت انسانی، نه هویّت مَلكی، نه مثل حضور حضرت جبرئیل(ع) كه حضورش به نحو «كَوْن جامع» نیست، بلكه حضور اسم علیمِ حضرت حق است، ولی حضرت‌حجّت(عج) انسان كامل است نه مَلَك است به تنهایی، و نه جسم است به تنهایی، بلكه كون جامع است. انسانی كه قطب عالم امكان شد، و كَوْنِ جامع گشت، دیگر حضورش كل است. چون باطنی‌ترین، یعنی جامع‌ترین مرتبة وجود است و هرچیز كه باطنی‌تر و مجرّدتر شد، حضورش شدیدتر خواهد شد و جایی نیست كه از حضورش خالی باشد مثل حضور نفس در بدن.
این نحوة حضور و این نحوة وجود، تنها وسیلة ارتباط انسانیت انسان با عالَمِ غیب است، و لذا این حالت را واسطة فیض می‌گویند. چون شما انسانید و برای به كمال رسیدنتان باید در انسانیت، كامل شوید، پس باید از طریق انسانِ كامل، كمالات انسانی خود را از خدا بگیرید و لذا آن حضرت برای شما واسطة فیض است. از آن‌جا كه او كون جامع است و همة مراتب وجود را در خود دارد و واسطة فیض برای كلّ هستی است، منتها به نحو جدا‌جدا، به نحوی كه از مرتبة عقل آن حضرت، عالم عقل و عالم جبروت بهره می‌گیرند و از مرتبة مثال آن حضرت، عالم مثال و ملكوت بهره می‌گیرند و عالم ناسوت از نزول مرتبة مثالی آن حضرت تحقّق می‌یابد، ولی آن حضرت واسطة فیض است برای انسان‌ها به نحو جامع، انسان‌ها از مقام جامعیت آن حضرت می‌توانند برخوردار شوند و در انسانیت كامل گردند.