با توجه به این مقدمات؛ مقامِ امامزمان(عج)، مقام ختم ولایت و صاحب ولایت كلیّة الهیّه در زمین است. امامی كه صاحب ولایت الهی است، یعنی كسی كه از طریق باطن شما را مدد میكند. در همین راستا عاشقان حضرت مهدی(عج) بیدارانی هستند كه متوجّهاند یك انسان كاملی جهت افاضة مددهای غیبی و برای ریزش انسانیت بر جان هر انسانی، در هستی هست و خودشان را به او سپردهاند كه البته مفصّل این موضوع در جای خودش بحث شده است.
جامعهای كه متوجّه قطب برین انسانی بشود، روزمرّگیهای اجتماعی را افق خود قرار نمیدهد. یكی از خبرنگاران ایتالیا پس از آنكه ابرقدرتها، صدام را به سلاح شیمیایی مجهّز كردند و نیروهای انقلاب اسلامی از منطقة فاو عقبنشینی كردند، مصاحبهای با یكی از مسئولین جمهوری اسلامی انجام داد. خبرنگار میپرسد: «همه میدانند این حرفهایی كه شما میگویید حرفهای خوبی است؛ امّا آیا شما فكر میكنید حرفهای شما عملی هم هست؟!» توجّه بفرمایید جامعة كنونی دنیا میدانند كه سخن ما دروغ نیست، ولی معتقد است كه عملی نیست. جهان را یأس گرفته است و لذا به باطل تن داده است، چون حق را عملی نمیداند. آن مسئول در جواب او دقیقاً انگشت گذاشتند روی مشكل آنها و جواب دادند: «ما مثل شما مأیوس نیستیم».
جامعهای كه متوجّه قطب برین انسانی شود، روزمرّگیهای اجتماعی را افق خود نمیگیرد و در تحرّك به سوی حیاتی بلند از پای نمینشیند. و ظلم طاغوتها را به عنوان یك واقعیّت پایدارِ در حیات زمینی حكشده نمیداند و این ظلمها شعلة امیدش را خاموش نمیكند.
چون این فكر با اعتقاد به وجود امام زمان(عج) نمیسازد. یأس و سكون و سكوت، چشم برگرداندن است از یك واقعیّتی به نام پیروزی حق بر پیشانی نظام الهی. باید بدانیم كه افق حیات انسانی تاریك نیست و امید به آیندهای روشن، خودفریبی نیست؛ بلكه چشم دوختن به یك واقعیّت مسلّم است و برعكس، نظر را از حضرت حجّت(عج) برداشتن، فرار كردن از یك واقعیّت حتمی است.