آری؛ جامعهای كه متوجّه قطب برین انسانی بشود، روزمرّگیهای اجتماعی افق اندیشة او را اشغال نمیكند و در تحرّك به سوی حیاتی بلند از پای نمینشیند و ظلم طاغوتها را به عنوان یك واقعیّت پایدار در حیات زمینی نمیپذیرد و ستم ستمگران، شعلههای امیدش را خاموش نمیكند؛ زیرا كه پذیرفتن ستم در این دنیا با نظام الهی و سنّت حق نمیسازد، آن هم نظامی كه امام زمان(عج) دارد، زیرا كه خداوند آینده این جهان را تیره و تار قرار نداده، و امید به آیندهای روشن، یك خودفریبی نیست، بلكه چشم دوختن به یك واقعیّت مسلّم است، و برعكس، نظر را از حضرت حجّت(عج) و ظهور بابركت و حتمی او برداشتن، فرار كردن از واقعیّت حتمی عالم است، و آن یك نحوه تسلیمشدن در برابر یأس و باور ضعیف و خود را به فرسایشِ روزگار سپردن است.(82)
شما وقتی پذیرفتید كه خداوند حكیم است و نظامی كه توسط قادری حكیم بهوجود آمده، حتماً اَحسن است و نظام احسن، عالیترین جواب را به نیازهای انسان میدهد، آنگاه میپذیرید كه نظام بشری بدون یك قطب برینِ انسانی، امكان ندارد كه بتواند به عالیترین مراتب خود برسد و لذا هرگز هیچ ستمی را در هیچ زاویهای، اصیل و پایدار نمیدانید تا امید مقابله با آن و انتظار از بین رفتن آن در شما خاموش شود.
وقتی پذیرفتیم نظام عالم اَحْسن است، میفهمیم در نظام اَحْسن انسانها باید مختار باشند و در راستای اختیارشان اگر خواستند ظلم كنند، و در حدّی كه فقط به خودشان ثابت شود كه ظلم كردن را خودتان انتخاب كردید، آزاداند، ولی آنچنان نیست كه بتوانند با ظلم خود سرنوشت نظام عالم و بشریت را در دست گیرند و آینده هر انسان و آینده كلّ جهان را تیره و تار نمایند؛ پس لازمه نظام اَحْسن، بودنِ فرج برای نجات از هر ظلمی است، چه از ظلم فردی و چه از ظلم عمیق آخرالزمان.(83)