تربیت
Tarbiat.Org

مبانی معرفتی مهدویت
اصغر طاهرزاده

تصوری قابل قبول از مقام امام

مشکل عمده‌ برای اعتقاد عمیق و فعّال در مورد وجود مقدس امام‌زمان(عج) همین‌ تصورات ماست که نمی‌گذارد مسئله برای ما درست حل شود. به نظر بنده بهترین روش حل مطلب، توجه به موضوع «انسانیّت» است. چون هر کس روی‌هم‌رفته بهره‌ای از انسانیّت دارد و می‌تواند تصور صحیح از آن بكند. به عنوان مثال فرق امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) و صدام در انسانیّت است وگرنه در بقیه امور مشترک هستند، هر دو غضب وشهوت دارند اما نتیجة غضب صدام کشتن مردم مظلوم است و نتیجة غضب امام‌خمینی(رحمة‌الله‌علیه) مبارزه با استکبار جهانی و خردکردن دندان‌های استعمار جهانی است، و اساساً انسانیّت هر انسانی است که جهت و نتیجة غضب و شهوت او را تعیین می‌کند. امام‌خمینی(رحمة‌الله‌علیه) فرمودند این توهین به مقام حضرت عیسی(ع) است که می‌گویند او غضب نداشت و اهل صلح و صفا بود. او غضب حیوانی نداشت ولی غضب انسانی داشت وگرنه ناقص بود. این مطلب باید حل شود که انسانیتْ یک مقام است. آنگاه معنای این حرف‌ها به خوبی روشن می‌شود که می‌گویند: آنچه در مقام نزول فیض حق به سالک می‌رسد از طریق حضرت امام‌زمان(عج) است. چون فیض انسانیّت از طریق آن حضرت به شما افاضه می‌شود و همة انسانیّت از «عین‌الانسان» است. پس هرقدر از کمالات حقیقی که مربوط به حقیقت ما یعنی بُعد انسانی ما است در ما جاری است از طریق امام‌زمان(عج) بر جان ما جاری می‌شود، به شرطی که طلب ما، طلب انسانی باشد و توجه ما هم به انسان کامل باشد. همچنان‌که اگر جامعه بخواهد به روش انسانی آباد شود و بنده‌های خدا به واقع احیا گردند باید انسان کامل ظهور بفرمایند و لذا در دعای عهد از حضرت حق تقاضا می‌کنی: «وَاعْمُرِاللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ وَ‌ اَحْیِ بِهِ عِبادَک» خدایا شهرهایت را با نور وجود امام‌زمان(عج) آباد گردان و بنده‌هایت را با نور وجود حضرت زنده بدار.
یکی از راه‌های ارتباط با عین‌الانسان، دعای عزیز ندبه است. شما در این دعا می‌خوانید: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْارضِ وَ السَّماءِ» وقتی انسان می‌نشیند و حساب می‌کند می‌بیند هیچ‌چیز به دردش نمی‌خورد، نه مال نه رفاه و نه مدرک و نه هیچ‌كدام از این امكانات دنیایی، می‌بیند که فقط انسانیّت به دردش می‌خورد که این هم بستگی دارد به نظر حضرت‌حجّت(عج) به قلب انسان، این‌جاست که از عمق جان ندا سرمی‌دهد: «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْارضِ وَ السَّماءِ» این ندای بندة مضطرّی است که می‌گوید ای خدا! کو آن واسطة بین آسمان و زمین؟ که حقایق غیبی عالم معنی را به سوی ارض و قلب سالکان سیر می‌دهد. «اَیْنَ بابُ‌اللهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتی» کجاست آن دریچة الهی که از آن می‌توان به سوی خدا رفت. کو آن دریچه ارتباط من با حق؟