مقام انسان، در مراتب وجود، مقام جمع است؛ یعنی هر سه مرتبة وجودی را دارد.
مقام تعقّلش بهازاء عالم جبروت است و مقام تخیّلش بهازاء عالم ملكوت است، و مقام و مرتبة بدنیاش بهازاء عالم ماده یا عالم ناسوت است. پس؛ انسان، هر سه مقام هستی را یكجا دارد، منتها به شدّت و ضعف، یعنی مقام عقل انسانی، مظهری از عقل كل است، و مقام مثال و خیال انسانی، مظهری از مقام و عالم مثال منفصل و یا برزخ است و انسان در هنگام خواب كه جنبة بدنی و مادّی آن ضعیف میشود، به نشئة مثال میرود و همین انسان در جنبة بدنیاش در مقام مادّی و طبیعت، در عالم مادّه است.
این حالت را كه انسانْ بِوَحْدَتِهِ در هر سه مقام و مرتبة عقل و خیال و بدن حاضر است، حالت جمع گویند، این است كه به اصطلاح عرفان انسان دارای مقام «كون جامع» است و به عبارت دیگر، انسان در مقام «حضرت خمس» است كه حضرت و مقام جامع است.(29) از آن جایی كه انسان كامل جامع این مقامها به نحو اَتَمّ میباشد، محور همة این مقامها است. دقّت بفرمایید! «مقام انسان، مقام كون جامع است؛ یعنی مقامی كه همة مراتب هستی را یكجا دارد».
عینالانسان، یعنی انسان كامل كه مغز و عصارة كلّ هستی است، حقیقت این مقامات است و سه نشئه عالم عقل و عالم مثال و عالم ارض را مطلقاً در قبضه دارد.
برای تقریب به ذهن میتوان گفت: مَثَلِ انسان كامل در عالم هستی، مَثَل نفس است در بدن.(30)
به سیطرهای كه نفس بر بدن دارد دقّت بفرمایید. ملاحظه میكنید كه بدن شما بهطور كامل در قبضة نفس شماست. ابتدا خود شما، یعنی نفس شما كاری را اراده میكند، سپس بدن آن را انجام میدهد. شما چگونه بر بدن خود سیطره و قدرت دارید؟ شما بدنتان را تماماً در اختیار دارید و در همه جای آن هم تماماً حاضرید. انسان كامل هم تمام هستی را در قبضة خود دارد، همانگونه كه نفس، بدن را در قبضة خود دارد. از طرفی دو نحوة حضور برای نفس در بدن هست: یكی اینكه در همهجای بدن حضور«كامل» دارد، یعنی در همهجای آن حاضر است و جایی از بدن نیست كه نفس در آنجا حاضر نباشد، دیگر اینكه در همهجای بدن «تماماً» وجود دارد. یعنی همهجا هست و همهجا تماماً وجود و حضور مییابد، پس حضوری كامل و تمام دارد. یعنی شما میگویید: «من تماماً خودم میبینم و تماماً خودم میشنوم»، اینطور نیست كه یك طرفِ نفس شما ببیند و طرف دیگر آن بشنود، بلكه نفس شما تماماً در همة اعضای بدن خود حاضر است.(31) انسان كامل كه محور هستی است، حضور كل است. قطب عالم امكان است، حضور كل است، یعنی جایی نیست كه نباشد و یا درآنجا حضورش «تمام» نباشد. ممكن است شبهه شود كه پس تفاوتش با خدا چیست؟! میگوییم تفاوت در این است كه انسان كامل مخلوق خدا است، منتها یك مخلوق برین و برتر؛ و البته حفظ مراتب سر جای خودش محفوظ است، و حضرت حق حضور اَحدیِ ذاتی در عالم دارد، و انسان كامل، حضور انسانی در عالم دارد.