تربیت
Tarbiat.Org

انسان؛ از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی
اصغر طاهرزاده

جهان قانونمند و مشیّت خدا

خداوند به جهت عُلوّ شأنی كه دارد، از یك جهت با واسطه‌ها و اسباب عمل می‌كند و به‌همین‌جهت قانون‌مندیِ ثابتی را در طبیعت مشاهده می‌كنیم؛ به طوری که واقعاً آتش است كه می‌سوزاند و واقعاً انسان عملی را كه انجام می‌دهد، خودش انجام می‌دهد. درست است كه وجود هر موجودی به خداوند است، ولی هر موجودی در مرتبه‌ی وجودی خاصّ خودش خواص خود را دارد. و خداوند به هر موجودی وجودی و خاصیّتی طبیعی بخشیده كه آن خاصیت اصالتاً متعلّق به آن موجود است، ولی در عین حال اهداف الهی را بیان می‌كند. و آن‌‌چه خدا می‌خواسته همین است كه آتش بسوزاند و انسان خودش انتخاب‌گر اعمالِ خود باشد. آری خداوند از یك‌جهت به‌واسطه‌ی اسباب عمل می‌كند، ولی از جهت دیگر گاهی ماورای ابزارها اقدام می‌نماید كه در بحث «نقش عالم ربوبی» بدان می‌پردازیم.
خداوند در عین این كه قدرت انتخاب به انسان داده است، روحِ تمایل به نیكی را در گوهر وجود او به جنبش درآورده، او را متمایل به راهی كرده كه سعادت او در آن است، ولی این تمایل به نیكی، قدرت اختیار او را از بین نمی‌برد؛ تأثیر خداوند از این جهت تمایل به نیكی است، به عنوان علّت غایی؛ عمل خداوند در این سطح، به صورت عشق است و نه قهر، و در این رابطه ما نباید خداوند را چنان در نظر آوریم كه گویی الكترون‌های درون اتم را جابه‌جا می‌كند، بلكه عمل او هدایت و تمایل به نیكی است. تمایل به نیکی از طرف خداوند چون نسیمی بر جان ما می‌وزد تا ما خود انتخاب كنیم. می‌فرماید: «وَما تَشاؤونَ إلاّ اَنْ یَشاءَالله»(81) شما نمی‌خواهید مگر آن‌چه را خدا بخواهد. به این معنا که خداوند میل‌های انسان‌ها را به حركت درمی‌آورد زیرا نفرمود: افعال شما را خداوند انجام می‌دهد، بلكه فرمود: میل‌های شما را ایجاد می‌كند، تا انسان در مقابل آن تمایلات و هدایت‌ها امکان انتخابی دیگر داشته باشد. البته نباید فراموش كرد كه اگر انسان‌ها به جهت میل به گناه، میل‌های نیك الهی را پذیرا نشدند و در اثر میل‌های فاسد كه پشت كردن به تحریك مهربانانه‌ی خداست، اعمال فاسد انجام دادند، خودشان مقصرند و حتماً با نتیجه‌ی انتخاب خود روبه‌رو می‌شوند که برای جانشان مطلوب نیست.
در علم خداوند قبل از خلقتِ هر چیز، نحوه‌ی ایده‌آل و كاملِ آن چیز موجود است و هر موجودی را در جهت تحقّق نحوه‌ی ایده‌آل و نهایی‌اش هدایت می‌كند و انسان را نیز برای رسیدن به آن ایده‌آل و آن انسان كامل به انگیزش وامی‌دارد. ولی «اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً» ‌عدّه‌ای از آن هدایت و انگیزش استفاده می‌كنند و عدّه‌ای به آن پشت می‌نمایند.