تربیت
Tarbiat.Org

انسان؛ از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی
اصغر طاهرزاده

مقدمه

باسمه تعالی
1- به راستی ما برای كدام انسان برنامه‌ریزی می‌كنیم؟! آیا تعریفی كه از انسان برای خود كرده‌ایم، با همه‌ی واقعیت انسان تطبیق دارد؟! آیا ممكن است ابعادای از آن را نادیده گرفته باشیم و در نتیجه انسان را ناقص تعریف كنیم و برای بعضی از ابعاد انسان‌ها برنامه‌ریزی نکنیم و به همان اندازه در نظام تعلیم و تربیت در جامعه دچار بحران شویم؟!
باید از خود بپرسیم تعریفی كه ما از انسان داریم مطابق با كدام ‌یك از تعاریف انسان‌شناسیِ موجود در دنیا است، مطابق با انسانی است که مکتب لیبرالیسم معرفی می‌کند و یا مطابق با انسانی است که مکتب ماركسیسم معرفی می‌نماید و یا انسان مورد نظر ما انسانی است كه روانشناسی می‌شناسد و یا انسان آیین‌هایی مثل بودا است. راه‌کاری که معلوم می‌کند انسان مورد نظر ما در تعلیم و تربیت و اقتصاد و... انسانی است كه مكتب اسلام معرفی می‌نماید چیست؟
این‌ها سؤالاتی است که نویسنده سعی دارد در ابتدای بحث مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد تا معلوم شود ریشه‌ی بحران در نظام تربیتی اقوام مختلف در غفلت از جایگاه حقیقی انسان است. عظمت بحث وقتی روشن می‌شود که بدانیم ما به جهت فرهنگ غنی فلسفه‌ی اسلامی می‌توانیم در فضایی این‌چنین آشفته معبری به سوی حقیقت انسان در جامعه‌ی خود باز کنیم.
2- ما در نظام اسلامی قبل از هر اقدامی باید متوجه باشیم برای كدام انسان برنامه‌ریزی می‌کنیم و با دقت کامل متوجه انسانی باشیم که اسلام مدّ نظر دارد وگرنه ممكن است ناخواسته برای انسانِ مكتب لیبرالیسم برنامه‌ریزی كنیم ولی رفتار و اخلاق مناسب با انسان اسلام را از او انتظار داشته باشیم و این موجب سرگردانی جوانانی می‌شود كه در ذیل برنامه‌ها‌ی تربیتی ما قرار می‌گیرند. از این جهت می‌توان گفت دوگانگی بین نظر و عمل معضل نظام تربیتی ما در این دوران است و همه‌ی آشوب‌های فکری در این دوگانگی نهفته است. شرط یگانگی در جامعه آن است که با زبانی با یکدیگر سخن بگوییم که از جان ما ریشه گرفته باشد و این تنها با شناخت صحیح نسبت به گوهر انسانی میسر است.
3- این كتاب سعی کرده ابعاد حساس و عمیق انسان را آن طور كه اسلام و علمای اسلام مطرح نموده‌اند به طور مختصر با خوانندگان در میان بگذارد و بنا به موقعیت، تعریف انسان در بقیه‌ی مكاتب را نیز گوشزد كند تا روشن شود نظرگاه اسلام نسبت به انسان چگونه است و اسلام برای کدام انسان برنامه‌ریزی كرده است و نیز معلوم گردد چنانچه ما در برنامه‌های تربیتیِ خود ابعادی از انسان را که اسلام گوشزد می‌کند بی‌جواب بگذاریم، با انسانی معترض و ناراضی از زندگی روبه‌رو خواهیم بود، هرچند او تلاش كند كه با رفاه بیشتر و سرگرم‌شدن به دنیا، روان معترض خود را مشغول كند.
4- اساسی‌ترین نکته‌ای که در کتاب مورد بحث قرار گرفته موضوع «حقیقت انسان» و معنای سعادت اوست که پس از روشن‌شدنِ حوزه‌ی اختیار انسان، انسان را متوجه جایگاه انسان کامل می‌نماید تا راه انسان‌ها به سوی کمالی که باید طی کنند مشخص شود. زیرا تنها حکیم واقعی است که می‌داند برای تجلیات انوار الهی بر قلب انسان‌ها، آن‌ها باید در عقیده و عمل به انسان‌های کامل نزدیک شوند و از این طریق با خودِ حقیقت متحد گردند، این است معنای توجه خداوند به بندگان عالِم و پارسا.
5- اساس و بنیان هر مکتبی تفسیر و تبیینی است که از انسان دارد مکتبی که انسان را در ابتدا و انتهای وجودش بریده از غیب می‌بیند با مکتبی که برای انسان وسعتی به اندازه ابدیت قائل است و او را حتی در قبل از هبوط مدّ نظر دارد، متفاوت است.
6- اگر چه این کتاب را می‌توان مستقل از کتاب‌های دیگر مولف محترم در زمینه انسان شناسی مطالعه کرد ولی مطالعه آن را بعد از کتاب‌های «ده نکته از معرفت نفس» و «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» و «خویشتن پنهان» پیشنهاد می‌شود.ان شاء الله این کتاب متمم و مکمل مباحث مطرح شده در کتب مذکور باشد.
گروه فرهنگی المیزان