تربیت
Tarbiat.Org

انسان؛ از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی
اصغر طاهرزاده

جایگاه قوای نفس

چون نفس در ذات خود بسیط بوده و دارای وحدت ذاتی است، پس قوای نفس اجزاء نفس نیستند، بلكه آلات و شئونات و شعاع‌های مختلف نفس‌اند. ولی می‌توان برای نفس سه مرتبه قائل شد؛ یكی مرتبه‌ی «نموّ و یا مرتبه‌ی نباتیِ نفس» دیگری مرتبه‌ی «احساس و حركت یا مرتبه‌ی حیوانیِ نفس» و یكی هم مرتبه‌ی «تفكّر و تعقّل یا مرتبه‌ی انسانیِ نفس».(34) البته ابعاد نباتی و حیوانی نفس با از بین رفتن بدن از بین می‌روند و حقیقت شخصی خود را از دست می‌دهند، برخلاف نفس انسانی كه باقی می‌ماند. زیرا وجود نفس انسانی تابع وجود مادّه نبوده تا با از بین رفتن مادّه از بین برود، بلكه ودیعه‌ای الهی است و حكم پرتو نورانی از خورشید حقیقت الهی را دارد و لذا باقی به بقاء الهی است.
آن چه باید بر آن تأکید شود آن است كه هر بدنی یك نفس دارد و كلیّه‌ی قوای نفس، همه از شئون مختلفه‌ی آن نفس‌اند، مثل پرتوهای خورشید كه همه از شئون مختلفه‌ی خورشید هستند و هیچ‌گونه دوگانگی در كار نیست و چون نفس جوهری است قدسی و مجرّد از مادّه، دارای وحدت و جامعیّتی است نظیر وحدت و جامعیّت ذات الهی و همچنان‌که عرض شد کثرت قوای نفسِ ناطقه وحدت ذاتی‌‌اش را مختل نمی‌كند.