خداوند، آزادی انسانها را قربانی نمیكند، و مشیّت الهی با آنچه در انسان و بر انسان میگذرد، در تضاد نیست؛ یعنی انسان تكویناً آزاد است و تشریعاً برای چنین موجودِ آزادی، راه سعادت را پیشنهاد كردهاند و این هدایت تشریعی و آن آزادی تكوینی، شرایط لازمِ عشق الهی است و نه قهر او. خداوند تشریعاً به او دستور میدهد كه باید ظلم نكنی و یا باید عبادت كنی، ولی تكویناً او را آزاد آفرید، تا اگر خواست آن دستور را انجام دهد و اگر نخواست، بتواند انجام ندهد.
آری خداوند میفرماید: هر كه را خواست گمراه مینماید و در این رابطه فرمود: «فَیُضِلُّ اللهُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَكیم»(82) پس خداوند هر كه را خواست، گمراه میكند و او قدرتمند و حكیم است؛ ولی در آیهای دیگر روشن میکند که خواسته است ظالم را هدایت نكند؛ و میفرماید: «وَاللهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمین»(83) خداوند قوم ظالم را هدایت نمیكند. چون خواست خداوند، خواستی حكیمانه است و نه بوالهوسانه. میفرماید: «وَاللهُ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرین»(84) خداوند كافران را هدایت نمیكند، پس درست است كه هر كس را خواست هدایت میكند و یا گمراه مینماید، ولی خواسته است كه كافر و ظالم تا وقتی در ظلم و كفر خود پایدارند، هدایت نشوند و برعكس؛ فرمود: «یَهْدی اِلَیْهِ مَنْ انابَ»(85) آنكس كه جهت خود را از ظلم و كفر تغییر داد، هدایت میکند. پس مشیّت خدا آنچنان نیست كه انسانها نسبت به تغییر سرنوشت خود دست بسته باشند، بلكه برعكس، مشیّت او همین است كه انسانها با انتخاب خود بتوانند از هدایت خداوند بهرهمند شوند.