رابطه معلول با علتِ حقیقی، نزول است و نه سقوط. یعنی همان وجود شدید است كه جلوه كرده است، نه اینكه چیزی بالا باشد به نام علت، و معلول هم جدای از علت در پایین قرار داشته باشد.
یعنی: رابطة علت و معلول «تولیدی» نیست، «ایجادی» است. به طوری كه قرآن در مورد خداوند میفرماید: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» یعنی نه خداوند مخلوقات را از خود صادر كرده و نه خودش از چیزی صادر و تولید شده است و لذا هیچگونه دوگانگی در بین خالق و مخلوق نیست.
پس معلول همان وجود شدید است كه جلوه كرده و نسبت به مرتبة بالاترش كه علت محسوب میشود، آن مرتبة پایینتر، معلول محسوب میشود، و لذا اینطور نیست كه چیزی بالا باشد به نام علت، و معلول هم جدای از علت در پایین قرار داشته باشد، و فرق نزول و سقوط همین است كه در نزول، مرتبة بالایی در جای خود محفوظ است، منتها جلوهای هم دارد كه مرتبة نازلة آن محسوب میشود. ولی در سقوط، دیگر مرتبة بالایی محفوظ نیست، مثل اینكه سنگی از بالا به پایین سقوط میكند كه در این حال دیگر آن سنگ در بالا قرار ندارد. به اصطلاحِ فلاسفه معلول به صورت «تجلّی» از علت خود صادر میشود و نه مثل صادرشدن قطرات باران از ابر، كه به آن «تجافی» گویند و پس از مدتی خزینة قطرات باران تمام میشود و ابری باقی نمیماند. ولی در تجلّی نه تنها هیچوقت رابطة علت با معلول قطع نمیشود، بلكه علت همواره در حال فیضان و ایجاد است و هرگز با ایجاد كردنهایش تمام نمیشود و با دادن فیض، خودش ناقص نمیگردد.
با استفاده از بند 5 متوجه میشویم هیچوقت معلول از علت خود جدا نمیشود و حالت دوگانگی در بین آنها نیست، یعنی مثل جدایی فرزند از مادر نیست و معلوم میشود كه معلول از علت تولّد نمییابد، چرا كه در تولید و تولد یك نحوه جدایی در میان است و به همین جهت هم قرآن چنین رابطهای را بین خدا و مخلوقش نفی مینماید و میگوید: «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» یعنی نه از خدا چیزی تولد یافته و نه خود خداوند از چیزی متولد شده تا دوگانگی بین خدا و مخلوقش مطرح باشد.
پس نتیجه میگیریم رابطة بین علت حقیقی با معلول خود، ایجادی و تجلی و نزولی است و نه اِعدادی و تولیدی و سقوطی. و معنی نزول ملائكه و نزول قرآن نیز با این توضیح روشن میشود كه قرآن و ملائكه مراتب و حقایق عالیهای دارند كه در عین همیشگی بودن آن مراتب عالیه، تجلی آن مراتب عالیه را نزول آن مراتب میگویند و خداوند در قرآن میفرماید: «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»(15) یعنی؛ هیچ موجودی از موجودات عالمِ وجود نیست كه خزائن و درجات كامل وجود آن، نزد ما نباشد و ما نازل نكردیم مگر در حدّ محدود و نازلشدهای از آن را.