تربیت
Tarbiat.Org

از برهان تا عرفان
اصغر طاهرزاده

تابعیّت عَرَض از جوهر

حال چنان‌چه تصور صحیحی از جوهر و عرض داشته باشیم متوجه می‌شویم همواره عرض تابع جوهر است و به تعبیر دیگر اعراض ظهور حالت جوهر خواهند بود. مثل این‌كه شدت وكمالِ بو و طعم سیب، تابع شدتِ «جوهر» سیب است و هر وقت بو و طعم سیب كامل نیست، برای این است كه خود سیب - یعنی جوهر سیب - هنوز به خوبی نرسیده است. پس «عَرَض» - مثل بو برای سیب- تابع «جوهر» خودش است‌ كه عبارت باشد از جوهر سیب.
سؤال: با توجّه به این‌كه رنگ هر چیز، تابع جوهر آن‌چیز است، آیا رنگی كه به درِاتاق می‌زنند، تابع چوب درِاتاق است؟
جواب: نه؛ چون رنگی كه به در می‌زنند، از متن چوب درِاتاق خارج نشده و مثل رنگ و بوی سیب نیست. و لذا خود رنگ درِاتاق هم تابع جوهر خودش است كه همان موادّ روغنی است، نه تابع چوب درِاتاق. آری؛ خود چوبِ درِ اتاق، رنگ مخصوص خود را دارد كه آن رنگ تابع جوهر چوب است.
سؤال: آیا نمی‌شود گفت كه جوهر هر شیء‌ در واقع مجموعه اعراض است. مثلاً؛ سیب، مجموعة همان رنگ و بو و وزن و شكل مخصوص است كه ما می‌بینیم؟
جواب: خیر؛ زیرا مجموعة پدیده‌هایی كه در ذات خود مستقل نیستند، چنان‌چه همه هم كنار هم جمع شوند، باز به استقلال نمی‌رسند. هم‌چنان‌كه مجموعة صفرها، عدد به‌وجود نمی‌آورند، پس كلّیه این اعراضِ غیر مستقل باید به جوهری كه وجودش مستقل است، تكیه داشته باشند. یعنی باید سیبی باشد تا رنگ و طعم و بوی مخصوص آن بتواند ظهور كند. پس مجموعة اعراض، وجودات وابسته‌اند، هر چقدر هم كه زیاد باشند، نمی‌توانند یك واقعیّت مستقل به‌وجود آورند. و اساساً «اعراض عامل ظهور خصوصیات جوهرند» ونه چیزی مستقل و جدا از جوهر؛ یعنی این جوهر است كه این صفات و خصوصیات را داراست.
سؤال: جوهر سیب، مادّه است یا غیر مادّه؟
جواب: جوهر هر پدیدة مادّی همراه اعراضش در خارج، یك پدیده است و نه دو پدیده كه كنار هم آمده باشند. آری ما در خارج اشیاء مادّی و یا موجودات غیر مادّی داریم، ولی نه‌این‌كه یا جوهر پدیده‌های مادّی، مادّی باشند و یا اعراضشان مادّی باشد، بلكه مثلاً سیب، به عنوان یك پدیدة مادّی در خارج موجود است، حالا انسان از این پدیدة مادّی در یك تحلیل ذهنی متوجه جوهر و اعراض می‌شود. به اعتبار دیگر عقل انسان می‌تواند چنین رابطه‌ای را بین ظهورات یك شئ و ذات آن شئ ایجاد كند و از این طریق به واقعیاتی از آن شئ دست یابد.