تربیت
Tarbiat.Org

از برهان تا عرفان
اصغر طاهرزاده

سیر از تشكیك وجود به وحدت شخصی وجود

عرفان آن‌چنان در وحدت سیر می‌كند كه از تشكیك وجود در منظر برهان، به وحدت شخصی وجود سیر می‌كند و در این حال دیگر تشكیك را در ظهورات وجود می‌یابد.
در برهان صدیقین برای غیر واجب‌الوجود، سهمی از وجود - گرچه به عنوان ربط محض باشد - ثابت می‌شود، و چون سیر از برهان به عرفان كامل شد، دیگر قلب و عقلِ عارف برای غیر واجب هیچ سهمی از هستی نمی‌یابد و لذا سلسله‌ای در بین نیست تا واجب‌الوجود در مرتبة اعلای آن باشد، بلكه به غیر از واجب، هیچ چیزی موجود نیست، بلكه همة عالم نمودهای اسماء حسنای اویند.(24)
سیر طبیعی سلوك به سوی حق این است كه ابتدا از راه شناخت عالَم - مخصوصاً شناخت نفس- پروردگار عالَم به عنوان «رب» و «اِله» شناخته می‌شود و انسان متوجه مدبّری می‌شود كه سیرِ همه به سوی اوست، و سپس با تدبّر در حقیقت هستی و شهود و ذوقِ حضوری آن، شناخت ذات قدیمِ ازلی حاصل می‌شود و در نهایت می‌رسد به این‌كه، نه تنها معرِّفِ ذات واجب، خود آن ذات بوده، بلكه دلیل بر شناخت جهان نیز معرفت همان ذات می‌باشد، چه این‌كه سبب وجود عالم نیز وجود همان ذات ازلی بوده و خواهد بود و بالاخره جهان در آئینة ذات حق مشاهده می‌شود و قبل از هر چیز حق را می‌بیند و همه چیز را در آینة حق مشاهده می‌نماید. در این حال می‌گوید:
ما با دوست نشسته كه ای دوست، دوست كو

كوكو همی زنیم ز مستی به كوی دوست

حضرت آیت‌الله‌جوادی‌آملی«حفظه‌الله‌تعالی» می‌فرمایند:
«در طرح برهان، ابتدا از آیات آفاقی و انفسی به مبدأ عالم پی برده می‌شود و آنگاه در خودِ مبدأ از آن جهت كه هستی محض است، تدبّر شده و به ضرورت ازلی مبدأ، استدلال می‌شود و همچنان سیر علمی و شهودی ادامه می‌یابد تا هم اسمای حسنای حق ثابت شود و هم ظهور آن اسماء در مظاهر اثبات گردد و هم پیوند آن مظاهر با یكدیگر و سرانجام رجوع آن‌ها به مبدأ ظهورِ خود آشكار شود.
با تحلیل فوق چند مطلب معلوم می‌گردد:
1- كثرت در جهانِ امكان به آیت و ظهور برمی‌گردد، نه این‌كه به عنوان سراب قلمداد شود.
2- وحدت شخصی وجود به این معنی است كه كثرت در ظهور باشد و وحدت در وجود، نه آن‌كه خودِ وجود دارای كثرت حقیقی ولو به نحو تشكیك باشد.
مرحلة تكامل یافتة فلسفة الهی است كه صدرالمتألهین«قدس‌سره» بعد از تحول فكریِ اصالت ماهیت به اصالت وجود، یك تحول عقلی و شهودی عمیق دیگری را پیمود و آن ارتقاء از وحدت تشكیكیِ وجود به وحدت شخصی آن است كه بین وحدت تشكیكی و وحدت شخصی فرق‌هاست، نه آن‌كه وحدت شخصی محی‌الدّین وحدت خام باشد و با تعقل فلسفی ناسازگار، بلكه عقل ناب بعد از عبور از سر پل تشكیك و ارجاع آن به مظاهر و تنزیه حقیقت هستی از هرگونه تعدّد، ولو تعدّدِ مراتب، به آن نایل می‌گردد.»(25)
پس از این‌كه انسان توانست به دیدگاه عرفانِ نظری نائل شود و غیر حق را همه آیات الهی ببیند و دیگر هیچ، مرحلة ندیدن خود را شروع می‌كند كه سیر در عرفان عملی است و از طریق دستورات و ریاضات شرعی، نفی انانیت خود را شروع می‌كند كه گفت:
طلب ای عاشقان خوش رفتار

طرب ای نیكوان شیرین كار

تا كی از خانه هین ره صحرا

تا كی از كعبه هین در خمار

در جهان شاهدی و ما فارغ

در قدح جرعه‌ای و ما هشیار

زین سپس دست ما و دامن دوست

بعد از این گوش ما و حلقة یار

«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»