وقتی روشن شد؛ خداوند كه عین وجود است، عین كمال است و در نتیجه عین علم، حیات، قدرت و... است. پس هر درجه از وجود، عین همان درجه از علم، حیات، قدرت و ... است. چرا كه اگر وجودِ نازلهای در صحنه بود، چون «وجود» عین علم، حیات و قدرت است، پس آن وجودِ نازله دارای علم، حیات و قدرتِ نازله در حدّ خودش است.
سؤال: یعنی سنگ و چوب و آب هم حیات و علم و قدرت دارند؟
جواب: بلی؛ ولی حیات و قدرتِ مخصوصِ مرتبة خود را نه اینكه انتظار داشته باشید سنگها حیاتِ در حدّ انسان یا حیوان داشته باشند، در حالی كه در مرتبة وجودی انسان و حیوان نیستند. در همین راستا قرآن میفرماید: «وَ اِنْ مِنْ شَیْئٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُم...»(22) یعنی هیچ چیزی نیست مگر اینكه به حمد خدا، او را تسبیح میكند، ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید.
پس باید متوجه بود تمام عالَم یك نحوه ظهور، از حیات و علم و قدرت حق است، هرچند كه اگر انسان جنبههای حیات و قدرت و علم را در آنها ننگرد و به سنگ و درخت و رودخانه بودن آنها فقط نظر كند، همین سنگها و درختها برای او حجاب حق خواهد شد، در حالی كه اگر منظر خود را عوض كنیم خواهیم گفت:
حجابِروی تو هم رویِ توست درهمهحال
نهان زچشم جهانی زبس كه پیدایی
مثل نور خورشید كه از یك جهت مانع رؤیت خود خورشید است، ولی از جهت دیگر ظهور خود خورشید است.