بحمدالله، علی رغم وجود همه مشکلات و گرفتاریها، ملت ما از بوته امتحان سرافراز بیرون آمد و آنها وسایلی برای تکامل ملت ما شد. اما یک خطر عظیم همواره انقلاب و آینده ما را تهدید میکند و هیچ چیز نمیتواند با آن مقابله کند مگر بیداری خود مردم و تلاش بی امان و فداکارانه همه قشرهای جامعه. آن خطر، خطر فرهنگی به معنای عام کلمه است. ضرری که از این ناحیه ممکن است بر انقلاب وارد شود با هیچ یک از آفات نظامی، اقتصادی و سیاسی، در سطح بین المللی، قابل مقایسه نیست. خطرهای دیگر ممکن است شاخ و برگهای انقلاب را بزند، یا موجب شوند که انقلاب کم بار شود. اما اگر آفتی به ریشه درخت برسد دیگر درختی باقی نمیماند که درباره شاخ و برگش فکر کنیم. اساس انقلاب ما باورها و ارزشهای آن است. اگر آنها را، به هر صورتی، از ما بگیرند دیگر چیزی نمیماند تا از آن دفاع کنیم. متأسفانه این آفات برنیفتاده و خطرش رفع نشده است، بلکه روز به روز خطر آن تشدید میشود.
* چند سال است که مقام معظم رهبری ـ ادام الله ظله الشریف ـ همانگونه که در مواقع حساس هشدارهای لازم را نسبت به مسائل مختلف دادهاند نسبت به این مسأله هم هشدار داده و تأکید کرده اند. البته حرکتهایی شروع شده؛ اما متناسب با آن هشدار و رویارویی با آن خطر نیست. عمق خطر را آنگونه که ایشان و برخی امثال ایشان درک میکنند دیگران باور ندارند که چنین خطر عظیمی برای انقلاب ما وجود دارد. دیگران تصوّر میکنند که موجی ساده و زودگذر است یا پدیده های کم رنگ و کم اهمیتی است که در گوشه و کنار پیدا میشود و رفع خواهد شد و مهم نیست. اما ایشان با بصیرت خدادادی خود که در روایات به آن
﴿ صفحه 119﴾
اشاره شده است «اِنَّ المؤمِنَ یَنْظُرُ بِنُور اللّهِ» (بحارالانوار، ج67، ص74، روایت 2، باب2) عمق این خطر را بهتر از هر کس دیگری درک کردهاند و برای دفع آن تلاش میکنند. ما هم موظّفیم که به ندای امام زمان(علیه السلام) و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)، بلکه خدای متعال، پاسخ دهیم و با رهبر معظممان همراه شویم؛ زیرا اینها نیز از ندای الهی و رحمت بی پایان او سرچشمه میگیرد و برای نجات ملت مسلمان در نهاد انسانها اثر میگذارد.
این مطالب مقدمهای بود برای آنکه بدانیم مهمترین خطری که برای انقلاب ما وجود دارد خطر فرهنگی است.
حال باید ببینیم که در مقابل این هشدار چه کارهایی انجام گرفته است. به نظر اینجانب، بعضی از کارهایی که به نام مقابله با تهاجم فرهنگی انجام شده نابجاست؛ زیرا نه تنها درد اصلی را نشناخته و داروی مناسبی برای این زخم تهیه نکرده اند، بلکه گاهی برخود درد هم افزوده اند. آنچه به عنوان درمان عرضه میشود ممکن است گاهی درد را شدیدتر و وسعت زخم را بیشتر کند. در این زمینه، بخشی از مشکلات به دلیل ابهام کلمه فرهنگ است که فرهنگ چیست و وقتی میخواهیم اقدامی اصلاحی در زمینه مسائل فرهنگی انجام دهیم باید چگونه اقدامی باشد.
یکی از حیله های بزرگ شیطان که بسیاری از اندیشمندان ما را در دام خود انداخته مغالطاتی است که از طریق مفاهیم و الفاظ صورت میگیرد؛ مثلاً میگویند: دامنه فرهنگ بسیار وسیع است، منطور از فرهنگ در فلان شعر فلان چیز است، یا در فلان لغتنامه معادل کلمه فرهنگ به انگلیسی یا آلمانی یا یونانی فلان چیز است و خلاصه آنکه دامنه فرهنگ بسیار وسیع است. این یک بحثی لفظی است. به فرض آنکه دامنه کاربرد کلمه فرهنگ بسیار وسیع باشد و شامل هنر، آداب و رسوم محلی، رقص،
﴿ صفحه 120﴾
آواز، موسیقی، تئاتر و امثال آنها شود، بحثی لفظی است. رهبر انقلاب که میگوید بزرگترین خطر برای انقلاب ما خطر فرهنگی است آیا میتوان گفت که منظور او از خطر این است که رقصهای محلی تعطیل شود؟ حال اگر ما رقصهای محلی را احیا کنیم با تهاجم فرهنگی مبارزه کرده ایم؟ آیا منظور دشمنان از تهاجم فرهنگی این است که میگویند مثل ما برقصید؟ آیا برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن باید سازهای قدیمی و مطربهای خودمان را به میدان بیاوریم و از گوشه و کنار رسوم قدیم را نو کنیم؟