تربیت
Tarbiat.Org

تهاجم فرهنگی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

تحلیلی درباره این اصل

بدون شک، یکی از عوامل سازنده شخصیت، که در رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تأثیر بسیاری‌ می‌گذارد، محیط زندگی و تربیتی او‌ می‌باشد. به همین جهت، روان شناسان و استادان علوم تربیتی، بر سالم‌سازی محیط زندگی خانوادگی و تحصیلی آن برای افراد در سنین مختلف تأکید بسیاری کرده اند.
واضح است که در یک محیط خانوادگی آرام و سالم، فرزندان شایسته‌ای تربیت‌ می‌شوند. همچنین در یک محیط آموزش سالم و متناسب، دانش آموزان لایق و آینده سازان ارزشمندی پرورش‌ می‌یابند. هر محیطی از افراد، اشیاء و نمودهایی تشکیل‌ می‌شود، عناصر محیطی، رابطه میان آن ها، چگونگی برخورد افراد یک محیط اجتماعی با یکدیگر و برداشتهایی که آنها از مسایل اجتماعی دارند، همه در شمار عوامل محیطی به حساب‌ می‌آیند و برای سلامت محیط، باید مورد توجه و مراقبت قرار گیرند.
بنابر این کسی که‌ می‌خواهد جامعه‌ای را اصلاح کند و افراد آن را در پرتو انوار شریعت اسلامی که متضمن تکامل انسانها‌ می‌باشد به سوی سعادت جاویدان رهبری نماید، باید در گام نخست، تلاش کند که محیط
﴿ صفحه 47﴾
اجتماعی مناسبی را برای رشد افراد آن جامعه در جهت تکامل دینی فراهم سازد.
طبق این حقیقت که جامعه و شرایط اجتماعی تأثیر بسزایی در ساختار شخصیت افراد دارد، مربیان و مصلحان پیوسته در تلاشند تا محیط سالم و متناسبی برای رشد افراد فراهم شود، چه در محیط کوچک خانواده یا مدرسه و چه در محیط بزرگ اجتماع و در سطح بین المللی. اگر پدر خانواده بخواهد فرزندان شایسته‌ای تربیت کند، باید سعی کند محیط خانواده محیط مناسبی باشد، مربی دبستان یا دبیرستان نیز اگر بخواهد دانش آموزان شایسته‌ای تربیت شوند، باید سعی کند محیط اجتماعی دبستان و دبیرستان، محیط مناسبی باشد.
محیط از افراد، اشیا و نمودها تشکیل‌ می‌شود؛ اما آنچه دارای اهمیت است، کیفیت برخورد با یکدیگر است که جزو عوامل محیطی به حساب‌ می‌آید. طبعاً کسی که‌ می‌خواهد جامعه‌ای را اصلاح و آن را به شاهراه سعادت، همان راه و شریعتی که خدای متعال برای تکامل انسانها قرار داده است هدایت کند و مردم را به سعادت برساند، باید تلاش کند که محیط اجتماعی مناسبی برای رشد افراد در جهت تکامل دینی فراهم شود.
یکی از مسائل مهمی که باید در این زمینه مراعات شود، مهیا ساختن محیط اجتماعی برای رشد اشخاص مسلمان، به گونه‌ای است که همه افراد جامعه در آن احساس شخصیت و سرافرازی کنند، زیرا از مهم ترین عوامل زبونی و پستی و شکست انسان در زندگی، احساس حقارت است.
فضای جامعه اسلامی باید به گونه‌ای باشد که همه مظاهر زندگی اجتماعی، دلیل و شاهد شخصیت و منزلت و سربلندی مسلمانان باشد،
﴿ صفحه 48﴾
به طوری که جوانان و فرزندان ما حتی از دوران کودکی این معنی را ادراک کنند، یعنی با تمام وجود احساس کنند که اسلام مساوی با سربلندی و افتخار است. البته این وظیفه رهبر جامعه است که با تقویت روح ایمان و ایجاد روحیه سلحشوری در مردم و بالا بردن توان نظامی و دفاعی جامعه، به این هدف و آرزو که هیچ قدرت مخالفی، جرات کمترین تجاوز و تعرضی را به مرزهای مسلمین نداشته باشد، جامه عمل بپوشاند، و اجازه ندهد که آنها تحت هیچ شرایطی تحقیر بشوند، زیرا در چنین جامعه‌ای اوضاع برای رشد و ترقی انسان مساعد نیست. پس یکی از ادله لزوم حفظ عزّت و سیادت، برای جامعه اسلامی این است که رشد و بالندگی افراد آن در هر زمینه ای، در سایه همان احساس عزت و عظمت، امکان پذیر است و بر عکس یک جامعه سرخورده که خود را تحت سیطره و بهره کشی کافران احساس کند، به تدریج شخصیت و هویت اسلامی و منش انسانی خود را از دست‌ می‌دهد و زمینه زبونی و پستی‌اش در نسلهای آینده فراهم‌ می‌گردد.
این در مورد رابطه فرد با جامعه است. اما همین رابطه در سطح بین المللی برای جوامع اسلامی نیز مطرح است. به این معنا که اگر در سطح جهانی افتخار و عظمت و عزت و سیادت، برای جامعه های مسلمان پذیرفته شود، طبعاً زمینه بالندگی آنها فراهم خواهد شد و در نتیجه جوامع دیگر نیز به اسلام گرایش و رغبت پیدا خواهند کرد. در صورتی که اگر جوامع مسلمان در روابط بین المللی با مسائل جهانی به گونه‌ای برخورد کنند که موجبات ذلت و تحقیرشان فراهم گردد، خدای نخواسته شکست اسلام را در سطح جهانی به دنبال خواهد داشت.
بنابراین، اگر در جامعه اجازه داده شود که کسانی به اسلام هجوم بیاورند و مسلمانها در آن جامعه احساس حقارت کنند این جامعه محیط
﴿ صفحه 49﴾
مساعدی برای رشد انسان نیست. بلکه هر قدر محیط اجتماعی دلالت بر سربلندی و افتخار اسلام و مسلمانان داشته باشد، زمینه برای رشد افراد به سوی اسلام و رسیدن به حقایق آن فراهم خواهد بود.
پس باید اسلام در جامعه عزیز باشد و در سایه آن مسلمانان عزت و سیادت داشته باشند. افراد باید احساس عزت و عظمت کنند. این یکی از دلایلی است که اسلام اجازه نمی‌دهد که کفار در محیط اسلامی تسلط داشته باشند و مسلمانان خود را تحت سیطره و تسلط کفار احساس کنند؛ چون اگر چنین احساسی پیدا شود یکی از زمینه های زبونی و پستی برای نسل آینده مسلمانان فراهم‌ می‌شود. در حالیکه اگر احساس عزّت و سربلندی بیشتر باشد، زمینه بهتری برای رشد جوانان اسلامی فراهم خواهد بود. چنین رابطه‌ای در سطح بین المللی نیز برای جوامع اسلامی مطرح است. همان رابطه‌ای که یک فرد با جامعه دارد، جامعه نیز با جهان دارد. اگر در سطح بین المللی برای جوامع اسلامی افتخار، عظمت، سیادت و عزت پذیرفته شد، زمینه رشد جوامع اسلامی فراهم‌ می‌شود و جوامع دیگر نیز به اسلام علاقه‌مند خواهند شد. اما اگر رفتار بین المللی به گونه‌ای باشد که موجب تحقیر اسلام و مسلمانان گردد، یکی از عوامل شکست جوامع اسلامی فراهم خواهد شد.
از اینرو به دو دلیل، اصل عدم استیلای کفار و سیادت مسلمانان، در اسلام پذیرفته شده است:
1ـ اینکه افراد جامعه با احساس سربلندی و با کمال آرامش به رشد همه جانبه خود ادامه دهند و در زندگی فردی به تعالیم حیاتبخش آن مکتبی که در کنف حمایت آن، احساس عزت و سربلندی‌ می‌کنند گرایش
﴿ صفحه 50﴾
بیشتری پیدا کنند.
2ـ اینکه جوامع اسلامی در اثر بالندگی و پیشرفت، نزد ملتهای دیگر سرافراز و مفتخر باشند و بدین وسیله حرکت جهانی اسلام، که متوقف بر سربلندی و ترقیات جوامع اسلامی است، تحقق یابد.