پس از انقلاب دستهایی در کار است و با شیوه هایی تلاش میکنند که مردم را به شک بیندازد. در دانشگاههای ما، به روشهای گوناگون به این کار همت گمارده اند؛ مثلاً، سخنرانی میشود «اندر فواید جهل» یا در این باره که «انسانی که شک ندارد جاهل است».
هیچ راهی برای آمریکا و ابرقدرتها بهتر از این نیست که بدون جنگ و کشتار، و بدون اینکه پولی خرج کنند و حساسیتی ایجاد نمایند، ایمان را از دلهای مردم بدزدند و بزدایند. این کار به سادگی انجام میشود: با سخنرانیهای علمی، کتابهای فلسفی، فیلمها، نمایشنامه ها و چیزهایی از
﴿ صفحه 96﴾
این قبیل به نام پیشرفت علم، ترقی فرهنگ، فلسفه های نوین و... هیچ راهی بهتر و موفقتر از این وجود ندارد.
ایجاد شک در مردم زحمتی ندارد. در مَثَل است که «یک دیوانه سنگی را در چاه میاندازد که چهل عاقل نمیتوانند آن را در آورند.» ایجاد شک مشکل نیست و سرمایه ایمانی را که صدها سال روی آن کار شده تا در دلهای مردم رسوخ پیدا کرده است، فرهنگی را که حاصل تلاشهای چند قرن یک ملت است به راحتی از بین میبرند.
مردم انقلابی ما به یکباره ساخته نشده اند، صدها سال این حسینیه ها و حسین حسین گفتن ها آنها را ساخته است وگرنه بی جهت عاشق کربلا نمیشدند. این کارها دو روزه انجام نمیشود. اینها با آموزشهایی که در طول قرنها با تدبیر الهی، که آن تدبیر را نیز خود ائمه اطهار(علیهم السلام) به ما یاد دادهاند بوجود آمده است. دشمنان با ایجاد یک شک دو روزه آن را به باد میدهند و بسیاری از افراد هم به به و چه چه میکنند که «بله، آقا اینها افکاری نو است و ما نباید بیش از حد در لاک خود فرو رویم، بلکه باید ببینیم که دانشمندان غربی چه گفته اند. غرب جغرافیایی که گناهی نکرده است. مگر غرب اینهمه دانشمندان بزرگ به جامعه تقدیم نکرده است؟»
ما با غرب و علم غربی و صنعت غربی و غرب جغرافیایی مخالف نیستیم، بلکه با این فرهنگی که نمونه های آن را ذکر کردیم مخالفیم. اکنون دانشمندان سرشناس غربی از مهاجرین شرقی هستند.
در کشور آلمان، بسیاری از خانواده های ازدواج خود را ثبت نمیکنند و به شهرداری میگویند که بچه ما حرام زاده است، تا از پول شهرداری استفاده کنند؛ چون در آن جا شهرداری به کسی که بچه حرام زاده را نگهداری کند ماهیانه پول میدهد. بنابر این، پدر و مادر ازدواج خود را
﴿ صفحه 97﴾
نامشروع جلوه میدهند و بچه خود را حرام زاده معرفی میکنند تا از دولت پول بگیرند. با این حساب چقدر بچه حرام زاده وجود دارد؟ الی ما شاءالله. آیا میتوان توقع داشت که از بین این بچه ها «انیشتین» بوجود بیاید؟ این یک نمونه از فرهنگ غربی است.
دیپلمه های اروپا و آمریکا به اندازه دانش آموزان دوره راهنمایی ما سواد ندارند و چهار عمل اصلی را بلد نیستند.
اگر ماشین حساب نداشته باشند یک عمل ساده ریاضی را نمیتوانند انجام دهند. آن زمانی که مغزهای متفکر میپروراندند گذشت. امروز دانشمندانی که در اروپا و آمریکا هستند غالباً از کشورهای شرقی هستند. از استادان و جامعه فرهنگی کشور میخواهم که این مطالب را با دقت مورد مطالعه قرار دهند.
اخیراً یکی از مسؤولین دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل میگفت: «ما آمار گرفته ایم، تعداد استادان ایرانی که فقط در آمریکا تدریس میکنند، از تعداد کل استادانی که در همه ایران تدریس میکنند بیشتر است. آنها که در کشور کانادا، کشورهای اروپایی و سایر کشورها کار میکنند جزو این دسته نیستند.
حدود دو، سه سال پیش نخست وزیر کانادا رسماً اعلام کرد که کشور ایران سی و پنج هزار متخصص در کانادا دارد. که اگر آنها بروند با صرف میلیاردها دلار نمیتوان جای آنها را پر کرد. معاون وزیر اقتصاد کانادا یک فرد ایرانی است. حتی بعضی از دانشمندان بزرگی که در صنایع محرمانه جنگی آمریکا (ناسا) کار میکنند ایرانی هستند. نباید تصور شود که آنها تافتهای جدا بافته هستند، آنها فرزندان ما هستند که به آنجا رفتهاند و تحت تأثیر تشویقهایی که از آنها کرده اند، همانجا ماندهاند و به محیط عادت کرده اند. البته اکنون
﴿ صفحه 98﴾
بسیاری از آنها پشیمان شدهاند و مایلند که به ایران بازگردند.
برخی از استادان درجه یک، که در کشورهای غربی افتخاراتی داشته اند، در کنفرانسی که چندی پیش در «فیلادلفیا» برگزار شد به خود بنده گفتند: ما از اینکه در اینجا هستیم بسیار پشیمانیم؛ از روز اول هم که به اینجا آمدیم آرزو میکردیم که بتوانیم به ایران باز گردیم ولی متأسفانه بچه های ما در این کشورها عروس و داماد شدهاند و نمیتوانیم آنها را رها کنیم.
اگر ما نیز زحمت بکشیم و درس بخوانیم و اعتماد به نفس داشته باشیم میتوانیم مانند آنها باشیم. باید باور داشته باشیم که ما موجب پیشرفت و گردش کار آنها هستیم و نفت و مغزهای متفکر ماست که آنها را سرپا نگه داشته است.
امیدواریم خدای متعال که، با لطف و عنایت خود ما را موفق داشت که در این جهان آشفته و در این طوفان عظیم انسانی، توانستیم گلیم خود را از آب بکشیم و کشوری مستقل و آزاد بوجود آوریم و چنین انقلابی را سامان دهیم تا برای سایر کشورها سرمشقی باشد، احسان خود را بر ما تمام کند و بر بینش و معرفت ما بیفزاید؛ ایمان ما را نسبت به اسلام و معارف اسلامی و ارزشهای آن بیشتر کند و درجات امام راحل را روز به روز متعالیتر فرماید؛ به جانشین او سلامت، و عزت و توفیق بیشتر مرحمت کند؛ به همه خدمتگزاران این نظام توفیق خدمت بیشتر و به همه ما توفیق قدردانی بیشتر مرحمت کند.
﴿ صفحه 99﴾