تربیت
Tarbiat.Org

تهاجم فرهنگی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

بسیج همگانی اصلی ترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی

وظیفه ما در برابر این خطرات چیست؟ مسلماً در برابر این خطرات کسانی هستند که باید پیش از همه این مسؤولیت را بپذیرند و بیشتر تلاش نمایند. ولی تجربه نشان داده است که اگر مشکلات اجتماعی بر
﴿ صفحه 123﴾
دوش یک گروه خاص یا یک قشر خاص باشد هیچ‌گاه این مشکلات حل نخواهد شد. به عنوان نمونه، عراق به ایران حمله کرد، چه کسی باید در برابر لشگر عراق مقاومت‌ می‌کرد؟ بدیهی است که در درجه اول این کار وظیفه ارتش ایران است. اما آیا ارتش ایران به تنهایی جواب جنگ را داد؟ آمریکا کشور ما را محاصره اقتصادی کرد، چه کسی باید بیشتر تلاش‌ می‌کرد تا این توطئه دشمن خنثی شود؟ واضح است که ثروتمندان و کارخانه داران چنین وظیفه‌ای بر عهده داشتند و باید به طبقات زیردست کمک‌ می‌کردند تا فشار کمتری تحمّل کنند. اما آیا چنین شد یا آنها از بازار سیاه بیشتر سوء استفاده نکردند؟ در مقابل هجوم فرهنگی دشمن هم ابتدا دانشگاه و حوزه باید قد علم کنند و این مشکل را حل کنند. اما اگر ارتش توانست، به تنهایی، هجوم عراق را دفع کند حوزه و دانشگاه هم به تنهایی‌ می‌توانند این کار را انجام دهند؟
این قبیل خطرها که تمام جامعه را تهدید‌ می‌کند به یک بسیج همگانی نیازمند است. اگر همت بسیجیان ما، که حزب اللّه و جنداللّه هستند نبود کی خطر دشمن از ایران دفع‌ می‌شد؟ آیا اسمی از ایران روی صفحه گیتی باقی‌ می‌ماند؟ «اِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُون.» (سوره مائده: 56) اگر بنا بود فقط ارتش آن زمان این مشکل را حل کند من و شما امروز در کشوری به نام ایران زندگی نمی‌کردیم. بسیج مردم بود که توانست پاسخ تجاوز دشمن را بدهد. در مقابل این هجوم فرهنگی هم، باید یک بسیج همگانی وجود داشته باشد.
همه باید احساس مسؤولیت کنند و در یک آماده باش کامل سلاح به دست بگیرند. چه سلاحی؟ در مقابل هجوم نظامی، سلاح نظامی؛ اما در مقابل هجوم فرهنگی چه؟ اگر از نظر تکنولوژی کمبودی هم داشتیم، به
﴿ صفحه 124﴾
همت رزمندگان ما، کم و بیش جبران شد. اما در مقابل سلاح فرهنگی، نمی‌توان با توپ و تانک جنگید. با هواپیمای پیشرفته نمی‌توان به شبهات فکری پاسخ داد. در مقابل این سلاح، به علم نیاز داریم. همان‌گونه که در هنگام هجوم نظامی همه رفتند و آموزش نظامی دیدند در این تهاجم هم، همه باید آموزش دینی ببینند و خودشان را مجهّز کنند و بیمه نمایند. وقتی مرضی شایع‌ می‌شود همه باید واکسن بزنند تا به آن مرض مبتلا نشوند. نمی‌توان گفت ما که مریض نیستیم، پس چرا واکسن بزنیم؟ مرض شیوع دارد، دیر یا زود، به همه‌ می‌رسد.
اگر امروز در امان ماندی فریب نخور. زیرا، در این مورد نیز، این موجی که برخاسته چیزی را باقی نخواهد گذاشت.
نباید گفت ما که شصت یا هفتاد سال از عمرمان گذشته، دیگر کافر نمی‌شویم. کسانی بوده‌اند که در هشتاد سالگی هم شک پیدا کرده اند. از این گذشته، ما باید به فکر جوانان و نوجوانان این کشور باشیم که اکثر افراد این ملت را تشکیل‌ می‌دهند. بنابراین، باید برای آنها تلاش کرد تا سالم بمانند وگرنه تا چشم باز کنیم‌ می‌بینیم که «یخرجُونَ مِنْ دینِ اللّهِ اَفْواجاً.» تا کی خود را به خواب خرگوشی بزنیم و توطئه های دشمن را ندیده و نشنیده انگاریم؟ مسائل زندگی اجتماعی و اقتصادی متولّیانی دارد که، کم یا زیاد یا دیر یا زود، آنها را اصلاح‌ می‌کنند ـ خدا توفیقاتشان را بیشتر کند و راههای بهتری را به آنها الهام کند و در انجام وظایفشان موفق بدارد ـ اما متولّی اصلاحات دینی و فرهنگی مردم کیست؟ آیا آنها که اکنون هستند از عهده حل این مشکل برمی آیند یا نه؟
اگر از عهده برنمی آیند، که چنین است، وظیفه عمومی مردم است که در این مسأله مشارکت کنند؛ هر کس به هر اندازه که‌ می‌تواند. ساده ترین و
﴿ صفحه 125﴾
واجب ترین کاری که از عهده هیچ کس ساقط نمی‌شود، خواه پیر باشد یا جوان، مرد باشد یا زن، احیای جلسات مذهبی است. چرا از این کار غافلیم؟ جوانان، نوجوانان، خانمها، آقایان، پیر، جوان، بازاریان، دانشگاهیان و سایر اقشار کشور باید در سطوح گوناگون جلساتی تشکیل دهند و به شکلی فعّال، مطالب را مطرح کنند، سیر مطالعاتی برای خود قرار دهند، به صورت استدلالی با هم و گفتگو کنند، مناظره کنند و هر جا مشکلی پیش آمد و به بن بست رسیدند، برای حل آن نزد یک عالم بروند.
ما هنوز نتوانسته‌ایم از زیر بار فقر علمی که در طی پنجاه سال بر ما تحمیل شده بود بیرون بیاییم، هنوز نتوانسته‌ایم به قدر کافی، در هر بخشی، عالم تربیت کنیم؛ نباید انتظار داشته باشیم که هر مشکلی فقط به دست روحانی حل شود. مجدداً تأکید‌ می‌کنم: اگر مشکل جنگ فقط به دست ارتش حل شده مشکل فرهنگی هم فقط به دست حوزه حل‌ می‌شود. همه باید دست به دست هم بدهیم. در مدت پس از انقلاب، اگر پیشرفتی نکردیم، اگر انقلابمان را صادر نکردیم، دست کم، مراقب باشیم تا دینمان از دست نرود. البته خودم را‌ می‌گویم وگرنه جوانان عزیزمان، چه برادران و چه خواهران، پای خود را جای پای شهیدان خواهند گذاشت. آنها باید به سلاح علم مجهّز گردند تا عقایدشان سست نشود و شکست نخورند؛ زیرا امروز حتی قطعی ترین ارزشهای اسلام و انقلاب ما نیز زیر سؤال‌ می‌رود.